پايان نامه رابطه بهزيستي روانشناختي،بهزيستي رواني با سلامت روان دانشجويان دانشگاه پيام نور

۸ بازديد
پايان نامه رابطه بهزيستي روانشناختي،بهزيستي رواني با سلامت روان دانشجويان دانشگاه پيام نور

پايان نامه رابطه بهزيستي روانشناختي،بهزيستي رواني با سلامت روان دانشجويان دانشگاه پيام نور

 
دسته بندي روانشناسي و علوم تربيتي
فرمت فايل doc
حجم فايل 260 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 90

 

پايان نامه رابطه بهزيستي روانشناختي،بهزيستي رواني با سلامت روان دانشجويان دانشگاه پيام نور

پايان نامه رابطه بهزيستي روانشناختي،بهزيستي رواني با سلامت روان دانشجويان دانشگاه پيام نور

قسمتي از متن:

 

مقدمه:

 

 سلامت روان يكي از مهم­ترين عومل مؤثر در ارتقا و تكامل انسان­ها محسوب مي­شود. اين امر به ويژه در دانشجويان ودانش­آموختگان از اهميت بسياري برخوردار است.ازآنجا كه دانشجويان از اقشار مستعد و برگزيده جامعه و سازندگان فرداي هر كشور مي­باشند، بنابراين سلامت رواني آنان از اهميت ويژه­اي برخوردار است .دوره تحصيلي دانشگاه به­واسطه حضور عوامل متعدد، مي­تواند دوره­اي فشارزا باشد. به­عبارتي ورود به دانشگاه، مقطعي بسيار حساس در زندگي نيروهاي كارآمد و فعال در هر كشور است و غالباً با تغييرات عمده­اي در زندگي فرد، به­خصوص در روابط اجتماعي و انساني آنها همراه است. قرارگرفتن در چنين شرايطي، غالباً با فشارها، نگراني­ها و هيجان­هاي خاص اين دوره توأم بوده، عملكرد و بازدهي افراد و در نهايت، سلامت رواني آنها را تحت تأثير قرار مي­دهد و با توجه به تشديد سطوح استرس در دوره تحصيلات دانشگاهي مي­توان انتظار داشت درصدي از دانشجويان در معرض خطر ابتلا به بيماري­هاي رواني قرار گيرند . روش­هاي مقابله با تغييرات زندگي و تنش­هاي حاصل از اين تغييرات در افراد مختلف و برحسب موقعيت­هاي گوناگون، متفاوت است. بنابراين، افراد بايد بتوانند شيوه­هاي مؤثري اتخاذ نمايند تقريباً 60 سال پيش سازمان بهداشت جهاني سلامت را به عنوان  حالتي از بهزيستي كامل جسمي، ذهني و اجتماعي و نه صرفاً بيمار نبودن تعريف كرد(سازمان بهداشت جهاني،2001 و 2004). جاهودا(1958) از نداشتن بيمار رواني به عنوان معيار سلامت رواني انتقاد و به جاي آن معيارهاي چندگانه را براي سلامت رواني ارائه كرد. متاسفانه تا مدتها پيشرفت قابل ملاحظه اي در كاربرد اين ديدگاههاي در قلمروهاي علمي و عملي مشاهده نشد. سلامت يك مفهوم چند بعدي است كه علاوه بر بيمار و ناتوان نبودن، احساس شادكامي و بهزيستي1را نيز در بر مي گيرد. اغلب روانپزشكان، روان شناسان و محققان بهداشت رواني جنبه هاي مثبت سلامت را ناديده مي گيرند. تلاش هايي كه در جهت گذر از الگوهاي سنتي سلامتي صورت گرفته گر چه زمينه لازم را براي تلقي سلامت به عنوان حالتي از بهزيستي(نه صرفا نبود بيماري) فراهم ساخته ولي كافي نيست. البته الگوهاي جديد سلامت نيز به طور عمده بر ويژگيهاي منفي تاكيد دارند و در آنها ابزارهاي اندازه گيري سلامت اغلب با مشكلات بدني(تحرك2، درد3، خستگي و اختلالات خواب)، مشكلات رواني (افسردگي4، اضطراب5 و نگراني) و مشكلات اجتماعي(ناتواني در ايفاي نقش اجتماعي، مشكلات زناشويي) سروكار دارند. در دهه گذشته ريف6 و همكارانش(1926) 6 الگوي بهزيستي روانشناختي يا بهداشت رواني مثبت را ارائه كردند. بر اساس الگوي ريف بهزيستي روانشناختي از 6 عامل تشكيل مي شود. پذيرش خود(داشتن نگرش مثبت به خود) رابطه مثبت با ديگران(برقراري روابط گرم و صميمي با ديگران و توانايي همدلي)، خودمختاري(احساس استقلال و توانايي ايستادگي در مقابل فشارهاي اجتماعي) ، زندگي هدفمند ( داشتن هدف در زندگي و معنا دادن به آن) رشد شخصي(احساس رشد مستمر) و تسلط بر محيط(توانايي فرد در مديريت محيط). الگوي ريف به طور گسترده در جهان مورد توجه قرار گرفته است. ريف اين الگو را بر اساس مطالعه متون بهداشت  رواني ارائه كرد و  اظهار داشت مولفه هاي الگو، معيارهاي بهداشت رواني مثبت است و اين ابعاد كمك مي كند تا سطح بهزيستي و كاركرد مثبت شخص را اندازه گيري كرد.

    از ويژگيهاي عمده انسان آگاهي او از رفتار خود و برخوداري وي از نيروي تفكر است، انسان مي تواند از رفتار خود آگاه باشد و در برخورد با مسائل و امور مختلف از نيروي تفكر خود استفاده كند، اما انسان هميشه از آنچه كه انجام مي دهد آگاه نيست، به سخن ديگر گاهي انسان عملي را انجام مي دهد كه اما از انگيزه رفتار خود يا هدف آن رفتار آگاه نمي باشد. وقتي والدين براي اولين بار با اين حقيقت روبرو مي شوند كه كودكشان استثنايي است واكنش  آنها پيامد هايي خواهد داشت، وجود كودك معلول ذهني اثرات عميقي بر روي نحوه ارتباط يك يك افراد خانواده با هم و هريك از آنها با كودك معلول وارد مي سازد و همين اثرات ناخوشايند چنانچه به گونه اي منطقي و چاره جويانه قابليت حل نيابند ضايعات جبران ناپذيري بر روان والدين، ساير نوباوگان خانواده خصوصاً كودك معمول باقي مي گذارد. واكنشهاي شايع والدين ممكن است به صورت احساس گناه1 ناكامي و محروميت2 انكار واقعيت يا كتمان حقيقت3 اضطراب و نگراني باشد ميلاني فر(1347) اين قبيل واكنشها تا زماني كه به كنترل در نيايند و تعديل نشوند نه فقط سلامت رواني اعضاي خانواده را به مخاطره مي اندازند بلكه نوع تعامل و ارتباط اعضاي خانواده و كودك معلول ذهني يا جسمي را پيچيده مي سازد و در نهايت موجب اضمحلال انرژي  رواني و ديگر توانمنديهاي آنان مي شوند.

 بيان مسأله:

سلامت رواني يكي از مباحث مهمي است كه در رشد و بالندگي خانواده و جامعه موثر مي‌باشد. سازمان بهداشت جهاني2(2004) سلامت رواني را به عنوان حالتي از بهزيستي كه درآن فرد توانمندي خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده كرده و براي اجتماع خويش مفيد است تعريف مي‌كند. به طور كلي بهداشت رواني ايجاد سلامت روان به وسيله پيشگيري از ابتلا به بيماري‌هاي رواني، كنترل عوامل موثر بروز آن، تشخيص زودرس، پيشگيري از عوامل ناشي از برگشت بيماريهاي رواني و ايجاد محيط سالم در برقراري روابط صحيح انساني است(ميلاني فرد، 1386). 

  آموزش‌هاي روان شناختي شامل آموزش مهارتهاي زندگي و آموزش ابراز وجود درمانهاي روان شناختي مانند رفتار درماني و انواع فنون روان درمان و توان بخشي مانند مشكلات ادراكي و شناختي از جمله مداخله‌هاي روان شناختي تلقي مي شوند همچنين مداخله‌هاي روان شناختي شامل هر گونه اقداماتي است كه روان شناسان و مشاوران به منظور پيشگيري درمان و كاهش مشكلات روان شناختي افراد بكار مي برند. هدف نهايي اين مداخله‌ها كمك به افراد براي درك بهتر خود و جهان پيرامون، افزايش قابليت و توانمندي سازگاري و ارتقاي سلامت رواني است(يوسفي 1387).

    به منظور كاهش مشكلات در رابطه با بروز نقايص جسمي و ذهني معمولاً در هر جامعه به دو اقدام اساسي مي پردازند: قدم اول سعي و كوشش هرچه بيشتر در امر پيشگيري از معلوليت و جلوگيري از بروز نقايص ذهني و جسمي يا در اختيار گذاردن راه حلهاي و رهنمود هاي لازم ازطريق كتب و مقالات و برنامه هاي راديويي، تلويزيوني و غيره بر جامعه و سازمانهاي ذيصلاح تا درصد بروز اينگونه عوارض را تا حد امكان كاهش دهند. اقدام اساسي دوم ايجاد امكانات لازم رفاهي و توانبخش مناسب جهت ارائه خدمات به كودكان معلول خانواده  آنهاست. يكي از مفاهيم اصلي مدل سلامت بهزيستي است. مدل سلامت سه نوع بهزيستي هيجاني، بهزيستي روانشناختي و بهزيستي اجتماعي را با هم تركيب كرده ومفهوم جامع و كامل از بهزيستي را هم كه جنبه عاطفي(بهزيستي هيجاني) و هم جنبه كاربردي(بهزيستي روانشناختي و اجتماعي) سلامت رواني را در بر مي گيرد به وجود آورده اند. سلامت رواني داراي 13 نشانه است كه 2 نشانه مرتبط با بهزيستي هيجاني 5 نشانه مرتبط با بهزيستي اجتماعي و 6 نشانه مرتبط با بهزيستي روانشناختي است. بهزيستي روانشناختي به معناي قابليت يافتن تمام استعدادهاي فرد است. وداراي مولفه هاي 1- خودمختاري (احساس شايستگي و توانايي در مديريت محيط پيرامون فرد و ...)2- رشد شخصي(داشتن رشد مداوم و ...)3- روابط مثبت با ديگران(داشتن روابط گرم و ...)4- هدفمندي در زندگي (داشتن هدف در زندگي)5-پذيرش خود(داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و ...) 6- تسلط بر محيط (توانايي انتخاب و ايجاد محيطي مناسب و...) مي باشد. همچنين والديني كه دارايي عزت نفس بالايي مي باشند سلامت رواني بهتر بهزيستي روانشناختي بهتري نسبت به والديني دارند كه داراي عزت نفس پايين مي باشد. با توجه به مطالعات در ايران و اين كه در استان سيستان و بلوچستان مشابه اين تحقيق انجام نگرفته لذا لزوم انجام چنين تحقيقي در استان ضروري به نظر مي رسد و خصوصاً  در آينده نيز مي توان از نتايج  اين تحقيق نيز در مراكز مشاوره، آموزشگاههاي استثنايي و مدارس عادي، سازمان بهزيستي، كلينيك هاي سلامت روان جهت خدمت رساني استفاده كرد. با توجه به موضوع تحقيق، سئوال اصلي تحقيق را چنين طرح مي كنيم: آيا بين بهزيستي روانشناختي ، بهزيستي رواني با سلامت رواني دانشجويان رابطه اي وجود دارد؟

 


 

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.