مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره اعتياد به اينترنت و فيس بوك
مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره اعتياد به اينترنت و فيس بوك |
![]() |
دسته بندي | مباني و پيشينه نظري |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 38 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 39 |
مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره اعتياد به اينترنت و فيس بوك
در 39 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اعتياد به اينترنت و فيس بوك
تعريف وابستگي
براساس ديدگاه گريفيتز جزء اصلي وابستگي، وابستگي رفتاري است كه داراي اجزاي زير است:
- برجستگي: منظور از برجستگي اين است كه فعاليت معيني مهمترين فعاليت شخص شود و بر تفكر (اشتغال فكر يا تحريف شناختي) و رفتار او تسلط دارد.
- تغيير خلق: شامل تجربياتي است كه افراد در اثر مشغوليت به فعاليت معيني گزارش ميكنند يعني فرد در يك حالت آرام بخش يا تخدير كننده قرار ميگيرد.
- تحمل: اين مورد شامل فرايندي است كه در آن نياز به فعاليت گسترده و روز افزوني براي رسيدن به همان اثرات قبلي است. مثلاً يك قمار باز ممكن است به طور روز افزوني ميزان شرط بندي خود را افزايش دهد تا همان رضامندي را كه در روزهاي اول با شرط بندي كمتري به دست ميآورد، حاصل نمايد.
- نشانههاي كناره گيري: اينها شامل حالتها يا اثرات فيزيكي ناخويشاندي از قبيل زودرنجي، حساسيت و... هستند كه وقتي فعاليت خاصي ادامه نمييابد يا ناگهان كاهش مييابد در فرد ديده ميشود.
- تعارض: اين حالت شامل به وجود آمدن تعارض بين معتاد و افرادي كه با او سروكار دارند (تعارض بين شخصي) يا در درون خود فرد (تعارض درون فردي) است كه در ارتباط با يك فعاليت معين وجود دارد.
- بازگشت (عود): شامل تمايل براي تكرار حالتهاي قبلي فعاليت معين است كه در موارد شديد سالها بعد از كنترل رفتار نيز دوباره عود ميكند (ويكتور[1]، 2003).
2-2 وابستگي و رسانه
نظريه وابستگي توسط بال رو كيچ[2] و دي فلور[3] مطرح شد.آنها رويكرد سيستمي وسيعي را در پيش گرفتند كه رابطه يكپارچه اي ميان رسانه ها، مخاطبان و نظام اجتماعي بر قرار مي كرد (ليتل جان، 1384). طبق اين نظريه افراد وابستگي هاي متفاوتي به رسانه ها دارند و اين وابستگي ها از شخصي به بخص ديگر، از گروهي به گروه ديگر و از فرهنگي به فرهنگ ديگر تفاوت دارد. به نظر اين دو محقق در جامعه ي جديد شهري – صنعتي، مخاطبان وابستگي زيادي به اطلاعات قابل اطلاعات رسانه هاي جمعي دارند؛ زيرا زندگي در جامعه نياز مند اطلاعات قابل اعتماد و به روز است. اين نطريه بر روابط سه گانه ميان رسانه، مخاطبان و جامعه تاكيد دارد.
محور اصلي اين نظريه آن است كه مخاطبان به منظور رفع نياز و رسيدن به اهداف، به اطلاعات رسانه ها وابسته اند. يك فرد ممكن است با دو منبع گوناگون وابستگي رو برو شود. اولين منبع، تعداد و اهميت كاركرد هاي اطلاعات است. رسانه براي مجموعه اي از كاركرد ها نظير نظارت بر فعاليت هاي دولت و تفريح و سرگرمي به كار مي روند. بعضي از اين كاركرد ها براي هر گروه خاص از افراد مهم تر از سايرين است و هرقدر يك رسانه آن اطلاعات را بيشتر ارائه دهد، وابستگي آن گروه خاص به آن رسانه بيشتر مي شود. دومين منبع، ثبات اجتماعي است. زماني كه تغيير در جامعه وجود دارد وابستگي مردم به رسانه ها براي اطلاعات افزايش مي يابد. از سوي ديگر هنگامي كه ثبات اجتماعي بالاست، نياز به رسانه مي تواند كم شود.
در هريك از سه واحد اين نظريه (رسانه، مخاطب و جامعه) عواملي در افزايش يا كاهش وابستگي رسانه ها دخالت مي كنند. الف) رسانه: نظام هاي رسانه اي از نظر تعداد و محوريت ارائه كاركرد هاي اطلاعاتي متفاوتند. مثلا آنها در جامعه جديدي شهري – صنعتي چندين كاركرد دارند؛ كاركرد هايي مثل تهيا اطلاعات در باره دولت و سياست براي مردم به شكلي كه انجام انتخابات منصفانه مهيا شود، خدمت به عنوان ركن چهارم دولت، اعلام هشدار. عمومي در موارد بحراني، تهيه اطلاعات مورد نياز براي حفظ و چرخيدن نظام اطلاعاتي و عرضه حجم بزرگي از محتواي تفريحي و سرگرم كننده براي كمك به ايجاد آرامش و پر كردن اوقات فراغت مردم. هرچه رسانه ها در يك جامعه اين كاركرد ها را بيشتر ارائه دهند، وابستگي به رسانه ها در آن جامعه بيشتر خواهد شد.
6-Victor
[2]Sandra ball-rokeach
[3] Melwin defleur