مباني نظري پايان نامه بخشش و انتقام
مباني نظري پايان نامه بخشش و انتقام |
![]() |
دسته بندي | مباني و پيشينه نظري |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 46 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 44 |
مباني نظري پايان نامه بخشش و انتقام ( فصل دوم پايان نامه )
در 44 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع بخشش و انتقام
2-1-1. تعريف بخشش
از بخشش تعاريف گوناگوني به عمل آمده است كه بـرخي از آنـها بيشتر به جنبههاي بيروني و محيطي و برخي به عوامل دروني و رواني افراد بيشتر تأكيد كرده است.در اينجا به عنوان نمونه، به دو تعريف از اين تعاريف اشاره ميكنيم كه عبارتاند: الف) تعريف نورث
[1] (1987) و تعريف ان رايت[2] و همكاران (1991).
نورث، تعريف بسيار جالبي از بخشش بـين فـردي عـرضه كرده است. براساس تعريف او: بخشش عـبارت اسـت از تـغيير ارداي(همراه با خواست) و آگاهانه و آزادانه قلبي، و نتيجه موفقيتآميز كوشش فعالي براي جايگزيني افكار بد با انديشههاي خوب، تندي و عصبانيت با احساس ترحم و شفقت. بخشودن عـبارت اسـت از غـلبه بر احساسات منفي(از قبيل: عصبانيت، تنفر، كينه، انتقامجويي) و جايگزينكردن آنها با احـساسات مـثبت(از قبيل: شفقت، ترحم، خيرخواهي، عشق، علاقه)، ولي اين فرآيند زماني بخشش ناميده ميشود و داراي ارزش اخلاقي است، كه درست و براي دلايل درستي صورت گرفته باشد. اگر قرار بـود كـه انـسان قرصي را مصرف كند كه عصبانيت و كينهتوزي او را به افكار مثبت و انـسان دوستانه تبديل كند، اين امر، موردي از بخشش به حساب نميآمد و ارزش اخلاقي بخشش را نداشت(نورث، 1987).
«نورث» در اين تعريف، ابتدا به عاطفي عفو و گـذشت كـه در آرامـش رواني و كاهش اضطراب و كينهتوزي مؤثر است تأكيد نموده است، و سپس تلويحا بـراي فـرآيند عفو و گذشت اهميت قايل شده است كه فرآيندي منحصر به فرد است و تنها نتيجه را در نظر نگرفته اسـت؛ يعني، در حـقيقت، عفو و گـذشت محصول مجموعهاي از تغييرات اساسي، در بينش نسبت به افرادي است كه ما را ناراحت كردهاند(نورث، 1987).
«ان رايت» و هـمكارانش(1991) پس از تـعريف «نورث»(1987)، بخشش را اينگونه تعريف نكردهاند: تمايل به صرف نظر كردن از حق خويش براي بروز خشم و كينه، قضاوت منفي و رفتارهاي بـيتوجهانه، نسبت بـه فردي كه غير منصفانه موجب رنجش فرد شده است؛ همچنين پرورش رفتارهايي از قبيل: ترحم و شفقت، انسانيت و حـتي عـشق و عـلاقه نسبت به فرد خاطري، هرچند كه لياقت دريافت اين رفتارها و منشهاي انساني را نداشته باشد. بعد از اين تعريف، «ان رايت» و هـمكاران تـأكيد ميكنند كه بايد براي فهم اين تعريف به نكات زير توجه داشت:
فردي كـه بـه او صـدمه وارد شده است، از درد عميقي كه ميكشد و بيعدالتياي كه در حق او شده است، از فرد ديگر رنج ميبرد؛
فرد رنجيده، با اراده خـويش تـصميم بـه عفو و گذشت ميگيرد. بخشودن، امري ارادي و اختياري است كه به صورت آگاهانه و آزادانه و با خـواست خـود فرد صورت ميگيرد و نميتوان آن را به عنوان تكليف بر فرد تحميل كرد؛
موضعگيري جديد نسبت به فرد خلافكار، در برگيرنده احـساسات جـديد (غلبه بر خشم و غضب و جايگزيني آن با رحم و شفقت)، شناخت و نگرش جديد نسبت به فـرد خـلافكار (او را انساني مثل انسانهاي ديگر دانستن، به جاي شـرور و بـدجنس قـلمداد كردن او) و تغيير رفتار نسبت به فرد خاطي(غلبه بـر بـيتوجهي، كينهجويي، انتقامكشي و جانشينكردن آن با خيرخواهي) ميباشد؛
فرد رنجيده ميتواند بدون هيچ قيد و شرطي، طرف ديگر را ببخشد؛ زيرا بخشودن عملي ارادي است و هـيچ وقـت مشروط به تغيير نگرش فـرد خـاطي نسبت بـه فـرد رنـجيده، و نيز عذرخواهي طرف مقابل نيست(انرايت، 1991).
[1] North
[2] Enright