بررسي رابطه مادر- كودك و طرح واره هاي ناسازگار اوليه در دانشجويان داراي اختلالات روانشناختي
پايان نامه بررسي رابطه مادر كودك و طرح واره هاي ناسازگار اوليه در دانشجويان داراي اختلالات روانشناختي |
![]() |
دسته بندي | روانشناسي و علوم تربيتي |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 3891 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 111 |
پايان نامه بررسي رابطه مادر- كودك و طرح واره هاي ناسازگار اوليه در دانشجويان داراي اختلالات روانشناختي
چكيده
هدف از پژوهش حاضر بررسي رابطه مادر- كودك و طرح واره هاي ناسازگار اوليه در دانشجويان داراي اختلالات روانشناختي مي باشد.جامعه آماريپژوهش حاضر شامل كليه دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي اردبيل مي باشدكه به روش نمونه گيرياي تصادفيسادهانتخاب شد، ابتدا600 نفر از دانشجويان پرسشنامه SCL 90-R را تكميل كردند و از بين اين افراد 70 نفر دانشجو داراي اختلالات روانشناختي شناسايي شدند و پرسشنامه طرح واره هاي ناسازگار يانگ و پرسشنامه رابطه مادر فرزندي م روف را تكميل كردند. داده ها با استفاده از روش آماري همبستگي پيرسون و رگرسيون مورد بررسي قرار گرفت.نتايج نشان داد طرح بين واره بريدگي و طرد( 53/0-)، طرح واره خودگرداني و عملكرد مختل( 65/0-)، طرح واره ديگر جهت مندي ( 41/0-)، طرح واره گوش به زنگي بيش از حد( 33/0-) با رابطه مادر – كودك ارتباط معنادار وجود دارد. اين نتايج تلويحات مهمي در زمينه آسيب شناسي، پيشگيري و درمان دانشجويان دارد.
كليد واژه ها: طرح واره هاي ناسازگار اوليه، رابطه مادر- كودك، اختلالات روانشناختي
كليات تحقيق
مقدمه
در سال هاي اخير توجه بر بهداشت رواني در جهان و به خصوص در كشور هاي در حال توسعه به دليل نياز روزافزون ساكنان آنان به خدمات بهداشتي، ابعاد تازه تري يافته است. دانشجويان به عنوان اعضاي تاثير گذار بر تحولات حال و آينده جامعه و فرآيند رشد و تحول جامعه از جايگاه مهمي برخوردار هستند نه تنها از اين امر مستثني نيستند بلكه توجه بيشتري را طلب مي كنند و همين امر باعث شده كه طيف وسيعي از پژوهش هاي مختلف بر روي اين قشر صورت پذيرد. ورود به دانشگاه و ادامه تحصيل در يك محيط جديد مقطعي بسيار حساس در زندگي جوانان مي باشد. هر ساله تعداد زيادي از جوانان با سد كنكور روبرو مي شوند و ناچار از عبور از اين مانع بزرگ مي باشند. محيط جديد و عواملي مانند دوري از خانواده، تفاوت هاي فرهنگي مي تواند منبع فشار رواني براي دانشجويان باشد. قرار گرفتن در چنين شرايطي غالبا با فشار و نگراني توام بوده و عملكرد و بازدهي افراد را تحت تاثير قرار مي دهد( رتك[1]،1991؛ به نقل از تقديسي و قره زاده، 1384).
تاثير فشار هاي رواني ناشي از زندگي جديد و دگرگون شدن شرايط اجتماعي، سياسي و اقتصادي در بهداشت رواني و كيفيت زندگي انكار ناپذير است. مرور گزارش هاي متعدد از سال 1342 نشان مي دهد، طيف اختلالات رواني در گروه هاي مورد بررسي از 7/11 درصد تا 54 درصد در نوسان بوده است البته درصد كساني كه از سلامت رواني مناسب برخوردار نيستند بسيار بيشتر از اين آمار است( صالحي،1383؛ به نقل از تقديسي و قره زاده).
همچنين نظريه هاي بسياري در خصوص سلامت روان و عوامل مختل كننده آن وجود دارد و يكي از مهمترين مولفه هاي نظريه شناختي در مورد اختلالات رواني، طرح واره ها هستند. در نظريه شناختي ديدگاه طرح واره محور، نقش اصلي به طرح واره ها، الگو هاي از پيش طراحي شده رفتار و راهبرد هاي تكاملي داده مي شود كه به تدريج باعث رشد و تعالي و باز آفريني فرد مي شود. فرض بر اين است كه طرح واره ها در نتيجه ارتباط متقابل بين عوامل بيولوژيك و محيط دوران كودكي شكل مي گيرند.
طرح واره هاي ناسازگار اوليه يعني موضوعات ثابت و دراز مدتي كه در دوران كودكي به وجود مي آيند، به زندگي بزرگسالي راه مي يابند و تا حد زيادي ناكارآمدند. اين طرح واره ها الگوهايي براي پردازش تجارب بعدي محسوب مي شوند، يانگ[2](1999) معتقد است كه طرح واره هاي ناسازگار اوليه قديمي ترين مولفه هاي شناختي محسوب مي شوند و حتي گاهي اوقات پيش از آن كه كودك زبان را بياموزد شكل مي گيرند( طرح واره هاي پيش كلامي) و اغلب نفوذ خود را بر سيستم پردازش اطلاعات در زير آستانه هوشياري اعمال مي كنند. پردازش طرح واره اي به راحتي و بدون اينكه نيازمند توجه از سوي بيمار باشد، صورت مي گيرد و حالتي خود آيند دارد ( صاحبي، حميدپور، 1383).
نهايتا اينكه به نظر مي رسد طرح واره هاي ناسازگار اوليه در تعامل خلق و خوي فطري كودك با تجارب ناكارآمد او با والدين، خواهر و برادر ها، همسالان در طي سال هاي اوليه زندگي به وجود مي آيند و تحقيقات بسياري نيز به اين روابط اشاره كرده اند( هريسون[3]، 2007؛ ماسن و همكاران،1380).
در اين ميان ارتباط مادر- كودك از اهميت زيادي برخوردار است.همچنين گروهي از روان شناسان به لزوم و اهميت فراوان مهر و محبت مادري براي حفظ سلامت رواني كودك معتقدند. به نظر اين گروه والدين مي بايست با كودك، به خصوص در سال هاي كودكي، به دليل ناتواني ها و نيازهاي فراوانش، رفتاري محبت آميز داشته باشند. به هر حال، آن چه مي توان گفت اين است كه مهر و محبت براي كودك لازم است، اما افراط در ابراز آن تا دوره نوجواني موجب عقب ماندگي كودك در تكامل عاطفي و اجتماعي مي شود و اين امر سازگاري وي را با شرايط زندگي بزرگسالي مختل مي سازد( احدي،1385).
با توجه به مطالب ذكر شده،هدف از انجام پژوهش حاضر بررسي ارتباط رابطه مادر- كودك و طرح واره هاي ناسازگار اوليه در دانشجويان داراي اختلالات روانشناختي مي باشد.
بيان مساله
اختلال رواني يا بيماري رواني يك الگوي رفتاري و روان شناختي است كه در يك فرد اتفاق مي افتد و همواره با آشفتگي در كاركرد ناشي از يك اختلال بيولوژيك، اجتماعي، روان شناختي،ژنتيكي، فيزيكي يا شيميايي است. بيماري رواني علاوه بر رنج و محدوديت هايي كه براي فرد ايجاد مي كند، باعث مي شود تا فرد در فعاليت هاي اجتماعي و حر فه اي خود دچار تبعيض هايي به علت انگ بيماري رواني نيز شود بنابراين تاثير اختلالات رواني روي جامعه به دليل مراقبت از آنها بسيار مهم است.
سازمان بهداشت جهاني در سال 2001 اعلام كرد كه تقريبا 45 ميليون نفر در سراسر دنيا از برخي اختلالات رواني رنج مي برند و از هر 4 نفر 1 نفر در برخي مراحل زندگي علايم اختلالات رواني را تجربه مي كنند ( ياسمي و همكاران ،2005).
پژوهش هاي انجام گرفته در زمينه اپيدميولوژي اختلالات رواني در نقاط مختلف ايران نشان مي دهد كه ميزان شيوع اختلالات از سال 1342 تا 1379 بين 11 تا 8/23 درصد در نوسان بوده است(دميت تناير[4]، به نقل از احمدوند و همكاران،1387).
بخش مهمي از جمعيت جوان كشور ايران در حال تحصيل دردانشگاه ها و موسسات آموزش عالي هستند. نقش اين دانشجويان به عنوان سرمايه انساني،در آينده كشور بسيار بااهميت است و ضرورت برنامه ريزي براي بهبود شرايط آنها بر هيچ كس پوشيده نيست. يكي از عوامل موثر در بهبود وضعيت اين گروه از جامعه، برخورداري از سلامت رواني است.
مشكلات ويژه دانشجويان، مانند مهاجرت و دوري از خانواده، تنيدگي ناشي از امتحانات، مشكلات مالي، قرار گرفتن در محيط جديد و عدم اطمينان به آينده شغلي موجب مواجهه بيشتر آنها با عوامل تنش زا مي گردد. افزايش تنيدگي نيز ممكن است روي سلامت رواني آنها اثرات نا مطلوبي داشته باشد.