پژوهش بررسي ميزان انطباق برنامه درسي اجرا شده با نيازهاي دانشجويان
پژوهش كارشناسي بررسي ميزان انطباق برنامه درسي اجرا شده با نيازهاي دانشجويان مقدمه آموزش و پرورش يا تعليم و تربيت داراي مفهوم و كاربرد گسترده و پيچيده، و در نتيجه مبهمي است در تعريف اين مفهوم، نه تنها ميان مردم عادي، بلكه ميان صاحبنظران تعليم و تربيت هم اختلافنظر وجود دارد همچنين مفاهيمي مانند سوادآموزي، كارآموزي، بارآوردن، پروردن، تأديب، ا |
![]() |
دسته بندي | روانشناسي و علوم تربيتي |
فرمت فايل | |
حجم فايل | 116 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 111 |
پژوهش كارشناسي بررسي ميزان انطباق برنامه درسي اجرا شده با نيازهاي دانشجويان
مقدمه
آموزش و پرورش يا تعليم و تربيت داراي مفهوم و كاربرد گسترده و پيچيده، و در نتيجه مبهمي است. در تعريف اين مفهوم، نه تنها ميان مردم عادي، بلكه ميان صاحبنظران تعليم و تربيت هم اختلافنظر وجود دارد. همچنين مفاهيمي مانند سوادآموزي، كارآموزي، بارآوردن، پروردن، تأديب، اجتماعي كردن، و ... نيز جزئي از «آموزش و پرورش» محسوب ميشوند يا با آن همپوشي دارند. درباره مفهوم «آموزش و پرورش» بايد درنظر داشت كه «آموزش و پرورش» منحصر به افراد، زمان، مكان، يا عمل خاصي نيست. يعني به طور مشخص «آموزش و پرورش» منحصر به مدرسه، كودكان، يا آموزش دروس خاصي نيست، بلكه «آموزش و پرورش» براي همه، و در هر زماني (ز گهواره تا گور) و هر مكاني است.وظيفه نظام آموزشي ايجاد و انتقال رفتارها و نگرشهاي مطلوب و مورد نياز جامعه و فراگيران از طريق برنامههاي درسي با هدايت معلمان است. در نظام كنوني ما تأكيد بر مواد و محتواي درسي نسبت به ساير مؤلفههاي آموزشي بيشمار است و «كتاب درسي يكي از مهمترين مراجع و منابع يادگيري دانشآموزان محسوب ميشود و يكي از مهمترين نقشها را ايفا مينمايد به عبارت ديگر در كشور ما بيشتر فعاليتهاي آموزشي در چارچوب كتاب درسي صورت ميگيرد» در نظام آموزش و پرورش رسمي ما، فعاليتهاي سازمان نهضت سوادآموزي به لحاظ مخاطب كمسواد و بيسواد كه رقم قابل توجهي از جمعيت ۱۰ سال به بالا كشور را شامل ميشود از اهميت خاص و قابل توجهي برخوردار است.تحقيقات نشان داده كه سوادآموزي در توسعه اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، ديني و سياسي اثر مثبت داشته است كه در اين ميان سهم منابع و كتابهاي آموزشي را نبايد ناديده گرفت. محتواي كتابهاي آموزشي بزرگسالان نقش حياتي در بهبود زندگي آنها دارد و اگر در ارتباط با مسائل و نيازهايشان باشد مورد استفاده قرار گرفته و عملاً مؤثر خواهد بود. آموزش سوادآموزان زماني نقش خود را خوب ايفا ميكند كه محتواي آموزش تدوين شده دربرگيرنده اهداف برنامه درسي باشد.سازمان نهضت سوادآموزي نيز براساس مصوبه هشتصد و سي و سومين جلسه شوراي عالي آموزش و پرورش موظف به اجراي ساختار جديد (مرحله اول آموزش بزرگسالان) شد؛ اين مرحله در سه عنوان دوره تعريف شده است: ۱ـدوره سوادآموزي ۲ـ دوره تحكيم سواد ۳ـ دوره انتقالاولين دوره از مرحله آموزش بزرگسالان (دوره سوادآموزي) به منظور دستيابي افراد بزرگسال به حداقل سواد است كه به منظور تحقق اهدافي مبنيبر: كسب مهارت خواندن و نوشتن ـ فهم و درك متون ساده فارسي ـ انجام محاسبات رياضي در حد چهارعمل اصلي ـ آشنايي با قرآن و كسب مهارتهاي اوليه روخواني قرآن ـ آشنايي بيشتر با معارف ديني و فرهنگ اسلامي به ميزان حداقل ۴۰۰ و حداكثر ۵۰۰ ساعت آموزش طراحي و اجرا ميشود. براي تحقق اهداف فوق در اين دوره، دو عنوان كتاب سواد آموزي 1 و 2 طراحي و در چرخه فرآيند آموزش قرار گرفته است. به منظور تعيين ميزان مناسب بودن محتواي تعيين شده براي فراگيران بايد محتوا مورد ارزشيابي قرار گيرد و از جنبههاي مختلف تحت عنوان تحليل كتب درسي بررسي شود. يكي از اين جنبهها اهداف برنامه درسي دوره سوادآموزي است كه در قالب دو كتاب تدوين شده است. به منظور تعيين ميزان كفايت و پوشش محتواي تعيين شده براي سوادآموزان نيز لازم است محتواي اين دوره مورد ارزشيابي قرار گيرد، هرچه ميزان انطباق محتواي كتابهاي درسي با اهداف تعيين شده بيشتر باشد توفيق تحقق اهداف دوره بيشتر خواهد بود. در اين راستا پژوهش حاضر در صدد است محتواي دورهي سوادآموزي را در راستاي كفايت و پوشش اهداف برنامه درسي دورهي سوادآموزي براي كتابهاي تازه تاليف بررسي كند(علاقه بند،1384). بنابراين پژوهشگر به دنبال پاسخگويي به اين سؤال است كه آيا برنامه هاي درسي اجرا شده مديريت آموزشي با نياز هاي دانشجويان منطبق است ؟
بيان مسئله
ز آنجا كه مديريت آموزشي نيز در بر دارنده مفهوم كلي مديريت در سازمان است قبل از تعريف مديريت آموزشي ، به تعريف مفهوم كلي مديريت مي پردازيم . مديريت در مفهوم كلي و عام آن به شكل ها و ديدگاه هاي متفاوت تعريف شده است ،به گفته يكي از صاحب نظران ،به تعداد نويسندگان مديريت از مديريت تعريف ارائه شده است . مع ذلك ،همه انديشمندان مديريت در يك نقطه اتفاق نظر دارند وآن اين است كه مديريت عامل رسيدن به اهداف سازمان مي باشد . استونر مي گويد ،«مديريت فرآيند برنامه ريزي ،سازمان دهي ، هدايت و كنترل كوششه ها اعضاي سازمان و استفاده از تمام منابع سازمان براي دست يابي به اهداف معين سازماني است .»1 بيشترين تاكيد اين تعريف بر وظايف اصلي مديريت واستفاده از همه منابع و امكانات براي رسيدن به هدف هاي سازماني مي باشد(صافي،1373).
فليپو مديريت را «هماهنگي همه منابع از طريق فراگردهاي برنامه ريزي و كنترل عمليات سازماني بطوري كه هدف ها را بتوان بطور مؤثر و صرف جويانه حاصل نمود.»2 تعريف مي كند . در اين تعريف مديريت جرياني مجموعه اي است كه مهم ترين كار او هماهنگي برنامه ريزي و كنترل است . اساسي ترين نكته در تعريف فوق اصطلات مؤثر وصرفه جويانه است. مؤثر بودن كار مديريت يعني دست يافتن به هدف ها و آنچه سازمان مي بايست به آن برسد .مفهوم صرفه جويانه به معني استفاده مناسب ،بجا واقتصادي از امكانات و منابع موجود در سازمان است مديريت بايد در ظرف زمان ومكان و رعايت عمرو انرژي مصرف شده از منابع استفاده بهينه كند.دكتر علي علاقه بند ،مديريت را «بوجود آوردن و حفظ كردن محيطي كه در آن افراد بتوانند در جهت بر آوردن هدف معيني بطور مؤثر و كار آمد فعاليّت كنند،»3 تعريف مي كند. در بيشتر تعاريف مديريت ،به انسان وكاركردن با انسانها اشاره شده است . يك تعريف مديريت را هنر انجام دادن كارها به وسيله ديگران. از آنجا كه مدرسه يك نظام صد در صد انساني است كه عامل انسان هيچ سازماني مثل يك كارخانه وياحتي يك بينارستان به اندازه مدرسه قوي نمي باشد،مديريت را با تكيه بر بعد انساني آن از يك سو ، و باتوجه به هدف الهي آن از سوي ديگر چنين تعريف مي كنيم .
مديريت يعني : كاركردن با مردم ،ميان مردم ،براي مردم و به خاطر خدا همراهي و هماهنگي داشتن عضويت داشتن خادم بودن هدف الهي داشتن. منظور از تعريف فوق اين است كه هيچ نهاد اجتماعي بدون در نظر گرفتن مردم يا انسان ها ونيازها ي آنها وبدون آنكه نظام متعلق به آنها باشد ،تاَسيس نمي شود ،پس سيستم با نهادي كه براي خدمت به انسان نباشد وجودش مورد سوال خواهد بود، لذا مدير بايد با افرادي كه در داخل يا خارج مدرسه هستند همراه وهمگام باشد.مدير ميان مردم زندگي مي كند و در جمع افراد سازمان عضويت دارد. منظور از عضويت اين كه او اعضاي گروه اجتماعي است و ساير افراد ،او را يكي از اعضا ء وجزئي از خودشان به حساب مي آورند . اگر نگاهي به زندگي پيامبر اكرم بيفكنيم ،مي بينم كه آن حضرت قبل و بعد از بعثت در ميان مردم بوده و همه جا عضو مؤثر گروه محسوب مي شدند. با همه بزرگي و عظمت حضرت مي فرمودند :ما انا الا كوا حد منكم من كسي جز يكي از شما نيستم براي مردم به مفهوم در خدمت مردم و خادم آن ها بودن است(ميركمالي،1378).