مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

۹ بازديد
مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه ) پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل مباني نظري تحليل رفتار متقابل فصل دوم پايان نامه تحليل رفتار متقابل
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 27 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 28

مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

در 28 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع تحليل رفتار متقابل :

 

2-2                   تحليل رفتار متقابل

2-2-1    تاريخچه تحول فكر برن

مبتكر اصلي فكر درمان مبتني بر تحليل رفتار متقابل فردي به نام گرينكر  بود كه به سال 1900 ميلادي متولد شد و در سال 1921 دكتراي طب خود را از كالج طب راش اخذ كرد. اريك برن، كه نامش بيشتر با اين نظريه متداعي و همراه است، در واقع تعقيب كننده و توسعه دهنده افكار گرينكر است(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

تحليل ساختي-محاوره اي، نظريه اي منظم و هماهنگ درباره شخصيت و پوياييهاي اجتماعي ارائه مي دهد كه از تجربه باليني و شكلي از درمان عقلاني و عمل گرا استنتاج شده است. اين نوع درمان به كار اكثريت عظيمي از بيماران رواني مي آيد. به سهولت به وسيله آنان درك مي شود و به طور طبيعي با وضع آنان تطبيق مي كند. شيوه ساختي-محاوره اي تلاشي بود در جهت از بين بردن معايبي كه بر بسياري از شيوه هاي قبلي درمان (مستقيم و غير مستقيم) مترتب بود. زيرا اين روش مي تواند توانايي بيمار را در تحمل و كنترل اضطراب هايش به سرعت افزايش دهد و روند عملكرد مرضي او را محدود كند (شفيع آبادي و ناصري، 1389).

اريك برن هنگامي كه تصميم گرفت به درمانجويان نه به آموزگاران خود گوش كند، به طور تصادفي براي اولين بار به اين پديده پي برد كه ارفاد به صورت والد، كودك،يا بالغ با هم ارتباط برقراررمي كنند. او به مدت 10 سال روان كاوي را اجرا مي كرد و ياد گرفته بود هر چيزي را كه درمانجويان مي گفتند به زبان نظري كه از معلمان  خود كسب كرده بود برگرداند. بنابراين، وقتي درمانجويي اظهار مي داشت: «احساس مي كنم كه انگار پسر بچه اي درون من است» برن مانند اوتو فنيكل معمولا پسر بچه را به معني آلت مردي درون فكني شده تعبير مي كرد و اين احساس مهم ترين واقعيت باليني در تعيين روند زندگي درمانجو بود. هنگامي كه درمان پيش رفت برن در موقع مناسبي پرسيد: « اكنون كدام قسمت شما صحبت مي كند، پسر بچه يا مرد بالغ؟». در همان لحظه با پرسيدن اين سئوال، تحيل تبادلي متولد شد(پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392).

نظريه تحليل تبادلي، كه در آن بر چگونگي روابط متقابل و حالت هاي مختلف شخصيت-حالت هاي من- تاكيد مي شود، فكر جديدي نيست، بلكه در گذشته هاي بسيار دور ريشه دارد. انسان همواره مي خواسته است كه به چگونگي روابطش با خود و ديگران پي ببرد و پويايهاي آن را شناسايي كند. اعتقاد به دو بعد خوب و بد در انسان و كشمكش بين انها از آغاز پيدايش انسان رايج بوده است ورد  سر تاسر تاريخ و فلسفه اديان از آن ياد شده است. اين اعتقاد به ماهيت دو بعدي انسان و آثار مربوط به تعليم و تربيت و روان شناسي تاثير گذاشته است و حتي به صورت هاي متنوع و گسترده تر تبيين شده است. از اين رو، ديدگاه اجزانگرانه برن را شايد بتوان تداوم و توسعه اعتقادات اوليه دانست (شفيع آبادي و ناصري، 1389).

2-2-2    نظريه  شخصيت در تحيل رفتار متقابل

ديدگاه برن درباره شخصيت يك ديدگاه اجزانگرانه و چندگانه است. برن بر سه نوع حالات نفساني اعتقاد دارد كه عبارتند از روان بيروني ، روان نو ، و روان باستاني . روان بيروني به شيوه اي تقليدي و قضاوتي شكل مي گيرد و در صدد است كه مجموعه هايي از معيارها و ملاك هاي اكتسابي را به اجرا در آورد. روان نو عمدتا به تبديل محركها به مجموعه اطلاعات تمايل دارد و نيز به پردازش و بايگاني اين اطلاعات براساس تجربيات قبلي علاقمند است. روان باستاني تمايل دارد كه براساس تفكر مبرا از منطق و ادراكهايي كه به طور ضعيفي از هم متمايز و يا تحريف شده اند، به طور ناگهاني و ناآگاهانه تري، واكنش نشان دهد. برن تجليات اين سه حالت نفساني را تحت عنوان «حالت هاي من» را معرفي مي كند. حالت هاي من سه گانه او عبارتند از: «حالت من والديني»، «حالت من بالغ» و «حالت من كودكي». «حالت من والديني» از روان بيروني، «حالت من بالغ» از روان نو و «حالت من كودكي» از روان باستاني نشات مي گيرد. از ديد پديده شناختي، سه حالت «من» را به ترتيب حالتهاي برون روحي، نو روحي و كهنه روحي مي نامند(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

بنابران، در تحليل تبادلي، همه چيز از اين اصل ناشي مي شود كه شخصيت انسان به صورت سه حالت خود سازمان يافته است: والد، بالغ، و كودك. اين حالت هاي خود ساه هاي نظري نيستند؛ آنها واقعيت هاي پديدار شناختي هستند كه مي توان مستقيما آنها را مشاهده كرد(پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392). نظام هاي مختلف شخصيت، درست همانند اعضاي مختلف مغز وبدن به محركهاي گوناگون واكنش هاي متفاوت نشان مي دهند. در حقيقت، هر يك از اين نظام ها محيط را، به تبع وظيفه شان، به نحو متفاوتي درك مي كنند و سپس به اين محرك ها واكنش مناسبي نشان مي دهند. همچنين اين سه جنبه شخصيت نسبت به يكديگر مي گذارند. رشد رواني از همان سالهاي اوليه زندگي كودك شروع مي شود؛ كودك به شدت تاحت تاثير محيط اجتماعي است و شخصيت او به نحو خاصي سازمان مي يابد. چگونگي تشكيل و تكامل حالات مختلف شخصيت كودك بدن شرح است(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

حالت «من كودكي»: حالت «من كودكي» مجموعه اي از احساسات، نگرش ها و طرحهاي رفتاري است كه بقايايي از دوران كودكي خود فرد هستند (شفيع آبادي و ناصري، 1389). حالت كودك خود اصولا از دوران كودكي به بعد محفوظ مي ماند. انگار كه كودك روي نواري پاك نشدني در مغز ضبط شده و هر لحظه مي تواند به كار افتد. كودك حداكثر 8 ساله است و مي تواند به اندازه يك نوزاد كوچك باشد (پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392). حوادث دروني، يعني پاسخ هاي كودك به آنچه كه مي بيند و مي شنود، و نيز تاثيرات كودك ار والدينش، در حالت «من كودكي» او ثبت و ضبط مي شوند(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

 براي مثال، وقتي كه افراد در حالت كودك خود قرار دارند، به همان صورتي كه در كودكي انجام مي دادند، مي نشينند، مي ايستند، حرف مي زنند، فكر، درك، و احساس مي كنند. رفتار كودك به جاي اينكه توسط عقل ميانجي شود و به تاخير افتد، تكانشي و وابسته به محرك است. قشقرق راه انداختن، غير مسئول بودن، و پرداختن به تفكر آرزومندانه يا روياي روز، مواردي از جلوه هاي كودك هستند. در عين حال، كودك، منبع خود انگيختگي، خلاقيت و شوخي، و تفريح است(پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392).

حالت «من والديني»: حالت «من والديني» مجموعه اي از احساسات و نگرش ها و طرح هاي رفتاري است كه ويژگيهاي مشابه همين در والدين هم وجود دارد(شفيع آبادي و ناصري، 1389). حالت والد نيز اصولا سالم و دست نخورده از كودكي به بزرگسالي انتقال مي يابد. والد اصولا از رفتارها و نگرش هايي تشكيل شده است كه رونوشت والدين يا مظاهر قدرت هستند. گرچه بخش عمده اي از والد براساس ضبط هاي شبه ويديويي از دوران كودكي استوار است، ولي هنگامي كه فرد از صاحبان قدرت جديد تقليد مي كند يا در اثر تجربيات واقعي تربيت كردن فرزندان تغيير مي كند، والد مي تواند در طول زندگي تغيير كند. هنگامي كه والد كنترل را در اختيار دارد، افراد به زبان والدين كنترل كننده حرف مي زنند: «بايد»، «حتما»، «بهتر است اين كار را نكني»، و «پشيمان خواهي شد» حاكم هستند. ژست هايي مانند اشاره كردن با انگشت يا ايستادن با بي قراري همراه با دست ها بر كمر، جلوه هاي رايج والد هستند(پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392).

 

 

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.