پايان نامه بررسي عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران در دوره پيش از اسلام

۶ بازديد
پايان نامه بررسي عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران در دوره پيش از اسلام

پايان نامه بررسي عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران در دوره پيش از اسلام

دانلود پايان نامه بررسي عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران در دوره پيش از اسلام

پايان نامه بررسي عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران در دوره پيش از اسلام  عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران هند و ايران در دوره پيش از اسلام پايان نامه بررسي عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران
دسته بندي علوم انساني
فرمت فايل doc
حجم فايل 4320 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 107

پايان نامه بررسي عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران در دوره پيش از اسلام

چكيده

روابط سياسي و فرهنگي هند وايران به دوران پيش از مهاجرت طوايف آريايي باز مي‌گردد. آثار به دست آمده در هند، مشابه آثاري است كه باستان شناسان در فلات ايران و در رودخانه‌هاي دجله و فرات به دست آورده اند . همچنين كاوشهايي كه در حدود سال 1930 در تپۀ سيلك كاشان به عمل آمد، نشان مي‌دهد كه شهر قديمي كاشان محل برخورد دو تمدن هند و ايران بوده است. همچنين در كاوش‌هاي  شهر پاتالي پوترا در هند، ستون‌هاي سنگي شبيه به ستون‌هاي تخت جمشيد به دست آمده است .از آنجا كه فرهنگ، بستري وسيع جهت رشد زبان، اسطوره، تاريخ، دين و .... مي‌باشد، مشتركات فرهنگي هند و ايران نيز در زمينه‌هاي گوناگون پديد آمده است.  بر اساس يافته‌هاي پايان نامهي پيش روي ،بيشترين بسامد عنصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران، شامل اساطير مشترك بين آنها  است.

 مقدمه

با توجه به تقسيم بندي تاريخ ايران به دو دورة تاريخ ايران پيش از اسلام و پس از اسلام تقسيم مي‌شود. دو روايت مختلف از تاريخ ايران پيش از اسلام وجود دارد: يكي روايت سنتي كه مبتني بر تواريخ سنتي است(شامل شاهنامه‌) و از نخستين پادشاه كيومرث (كه پادشاه جهان و نه فقط ايران است) آغاز مي‌شود و شامل سلسله‌هاي پادشاهي پيشداديان، كيانيان، ملوك‌ الطوايفي (اشكانيان) و ساسانيان است اين روايت سنتي به يك معني روايتي اسطوره‌اي از تاريخ ايران است و شامل اطلاعات ذي‌قيمت مردم‌شناسانه و اسطوره‌شناسانه است؛ روايت ديگر، روايت مبتني بر تواريخ خارجي (شامل تواريخ يوناني، ارمني، رومي) و مدارك و يافته‌هاي باستان شناسي(شامل كتيبه‌ها و سكه ‌ها) و به طور كلي روايتي مدرن و علمي‌ است. در اين روايت خاندان‌هاي پادشاهي در ايران پيش از اسلام شامل مادها، هخامنشيان، سلوكيان، اشكانيان و ساسانيان هستند (تفضلي، 1385: 46-45).

برحسب موضوع مورد مطالعه و ارزيابي عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران چنين مشخص است كه، روابط سياسي و تجاري ايران و هند به دوران پيش از مهاجرت طوايف آريايي باز مي‌گردد  از ديرباز به همراه روابط سياسي و اقتصادي، مناسبات فرهنگي و علمي نيز وجود داشته است و هر دو كشور در طول دوره‌هاي گوناگون بر يكديگر اثر متقابل گذاشته اند. مردم هند و  ايران در طول تاريخ حتي پيش از ورود اقوام آريايي به فلات ايران و سرزمين هند با يكديگر آمد و شد پي در پي داشتند. آثار كهن به دست آمده در كاوش‌هاي باستان شناسي بخش موهنجودارو در سند هارپا در شمال غربي پنجاب و استان سوراشترا بيانگر آن است كه در حدود 2500 سال پيش از ميلاد مسيح، تمدني پيشرفته در آن نـواحي وجود داشته است. آثار كشف شده در هند، مشابه آثاري است كه باستان شناسان در فلات ايران و در درة رودخانه‌هاي فرات و دجله به دست آورده اند و حكايت از آن دارد كه ساكنان هند و ايران پيش از هجوم طايفه‌هاي آريايي، با همديگر ارتباط نزديك و رفت و آمد داشته اند. همچنين كاوش‌هايي كه در حدود سال 1930 در تپة سيلك كاشان به عمل آمده است، نشان مي‌دهد كه شهر قديمي كاشان محل برخورد و تماس دو تمدن كهن ايران و هند بوده است (جلالي ناييني، 1375: 6-5).

برخي از باستان شناسان و دانشمندان احتمال داده اند كه ساكنان هند پيش از هجوم اقوام آريايي و ساكنان ايران پيش از دورة مادها، هخامنشيان و سومريان در بين النهرين، هر سه از يك ريشه و تبار بوده اند. گرچه اين فرضيه هنوز ثابت نشده است، چنين به نظر مي‌رسد كه در هزارة سوم پيش از ميلاد، ساكنان بين النهرين، جنوب ايران، غرب و شمال غربي هند همه از يك نژاد و داراي يك تمدن و فرهنگ بوده‌اند. در دورة هخامنشيان (550 تا 330 پ.م) قلمرو سلطنت داريوش كبير تا پنجاب گسترش يافت. صنعتگران، پيشه‌وران و بازرگانان از ايران به هند و برعكس رفت و آمد مي‌كردند. آثار مستند به جاي مانده از دورة هخامنشيان مانند نقـشها و كتيبه‌هاي تخت جمشيد، نشان دهندة گسترش قلمرو حكومت ايران در غرب هند است و بيانگر آن است كه بخش‌هايي از غرب هند در اين عهد خراج گزار حكومت مركزي ايران بوده است.  هرودوت، تاريخ نگار يوناني، به روابط ايران و هند اشاره مي‌كند و مي‌نويسد:

خراجي كه از اين سرزمين‌ها به خزانه داريوش مي‌رسيد، بيش از خراج ديگر نواحي ممالك ايران بود.  حتي در برخي از جنگ‌هاي ميان ايران و يونان قديم و جنگ‌هاي ايران و روم، لشكريان هندي بخشي از سپاهيان هخامنشي را تشكيل مي‌دادند (جلالي نائيني، 1375: 7-6).

كوروش و داريوش هخامنشي در شبه قارة هند فتوحاتي انجام دادند. ارمغان اين سلطه ورود خط آرامي (خط فينيقي) به هند بود. خطي كه دبيران ديوان هخامنشي در نامه نــگاري‌هاي خود به كار مي‌بردند. هنديان از اين خط به عنوان خط آرامي - هندي يا خروشتي كه از راست به چپ نگاشته مي‌شد، استفاده مي‌كردند و در مدت چندين سده در شمال غربي هند و برخي مستعمرات آسياي مركزي متداول بود(ارانسكي،1387: 46).

آثار و نشانه‌هاي فرهنگ و تمدن ايران در شبه قاره هند پيش از اسلام كاملاً نمودار است. از جمله در كاوش‌هاي باستان شناسي شهر پاتالي پوترا، پايتخت امپراتوري موريا، تـــالاري پر از ستون‌هاي سنگي مربوط به اوايل سده سوم پيش از ميلاد كه شبيه ستون‌هاي تخت جمشيد و به سبك هخامنشي و داراي ويژگي‌هاي آثار بازمانده ايراني است، كشف شده است. همچنين بر روي آثار مكشوفه اي كه در موزه سرنات نگهداري مي‌شود و نيز ستون‌هاي سنگي كه از زمان آشوكا، جانشين چاندرا گوپتا باقي مانده، كتيبه‌هايي به سبك كتيبه‌هاي داريوش هخامنشي و لوحه‌هاي قبرهاي سنگي هخامنشيان وجود دارد. از روي نوشته‌هاي آن كتيبه‌ها چنين مي‌توان فهميد كه وقتي اسكندر تخت جمشيد را ويران كرد، هنرمندان و صنعتگران ايراني پراكنده شدند و بسياري از آنان به دربار موريا پناه بردند و مكتب هنري تازه اي را به وجود آوردند كه با فرهنگ ايراني همبستگي داشت (گيرشمن، 1364: 31).

در كتاب اوستا و ريگ ودا، قديم‌ترين بخش وداها يعني كتاب مقدس هندوان اشاره‌هايي به مناسبات ايران و هند شده است. بر اساس نوشته‌هاي اوستا، پيش از هخامنشيان ميان هند و ايران روابطي وجود داشته است. همچنين در ريگ ودا به ايران اشاره شده و ايرانيان را پارشاييا و بعدها پاراسيكاها مي‌گفتند كه پارسي‌ها از همين واژه مشتق شده است. در سدة ششم پيش از ميلاد، امپراتوري ايران شامل نواحي شمال هند و پنجاب غربي و ايالت سند مي‌شد و داريوش هخامنشي سند و پنجاب را بيستمين استان خود انتخاب كرد، تاريخ نويسان هند اين عصر را دورة زردشتي ناميدند (حكمت، 1337: 40).

هندوستان از سده پنجم پيش از ميلاد به بعد مرهون تمدن برتر هخامنشي بوده است. براي نمونه سكه‌هاي سوراخ دار نقره اي هند بر اساس تمدن ايراني ضرب شده و رسم الخط خروشتي از آرامي اقتباس گرديده است. آثار دين زردشت در تاكسيلا نمايان است؛ همچنين دو قطعه جواهر كشف شده در تاكسيلا به عهد هخامنشي باز مي‌گردد. همسايگي ايران با هند در زمان حكومت اشكاني، عقايد ديني و نمادهاي هند را تحت تأثير قرار داد. در تصوير سكه كانيشكا (كه در حال ريختن دانه‌هاي بخور بر آتشدان است) آن گونه كه ديده مي‌شود پادشاه كه از حاميان بزرگ بودايي هند است، گرايش‌هاي التقاطي (هندويي و ايراني) دارد.

سرجان مارشال در اثر خود به يك معبد بودايي در كنار آتشكده ايرانيان در بلخ و نيز در كنار معبد جانديال (نزديك تاكسيلا) كه تاريخ آن را به سده نخست ميلادي رسانده است، اشاره مي‌كند كه عبادتگاهي براي اهورامزدا (خداي نيكي زردشتيان) بوده است؛ همچنين مي‌افزايد كه مغان ايراني معبد كنه ملتان در نزديكي سند را اداره مي‌كردند. روح هنر پارتيان ايران در قطعات افريزي در ايـرتام و حجاري‌ها و تنديس‌هاي كشف شده از معبد شاهي ماتــورا نمايان است و وجود سبك واحدي را ميان مجسمه‌ها و آثار هندي با مجسمه‌ها و آثار ايراني نشان مي‌دهد. در زمان مهرداد اول، نواحي غربي پنجاب ضميمه قلمرو پادشاهي اشكانيان شد و روابط ميان ايران و هند بسان دورة هخامنشي ادامه داشت. علاقه ايرانيان به انديشه و علوم هندي در دوره ساسانيان از ترجمه آثار هندي به فارسي ميانه در زمينه‌هاي رياضيات، نجوم و پزشكي و ادبيات تخيلي تعليمي مانند پنجه تنترا (مجموعه حكايات) آشكار است(جلالي نائيني، 1375: 8).

  فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                        صفحه

چكيده  1

مقدمه  2

فصل اول: كليات تحقيق

1-1. پيشينه‌هاي تحقيقاتي    6

1-2. اهداف تحقيق    9

1-3. روش تحقيق    9

فصل دوم : مباني نظري

2-1. اتيمولوژي    10

2-2. فرهنگ     11

2-2-1. عنصر فرهنگي    12

2-2-2. ارتباط فرهنگي    13

2-3. زبان   14

2-4. اسطوره  14

2-4-1. اساطير هند   17

2-4-1-1. اسطوره آفرينش در هند   18

2-4-2. اساطير ايران   20

2-4-2-1. اسطوره آفرينش و تكوين عالم   21

2-4-2-2. دين زرتشتي    22

2-4-2-3.  اديان ايران باستان   23

2-4-2-4. قرباني ازلي    24

2-4-2-5. اساطير زرواني    25

2-4-2-6. اساطير ميترائيسم   26

2-4-2-7. اسطوره ايزدان   26

2-4-2-8. اسطورة مردمان و قهرمانان   39

2-4-2-9. اسطوره رستاخيز  40

2-4-2-10. جانوران در اساطير ايراني    43

2-4-2-11. اهميت و تقدس چهارپا در فرهنگ شباني    43

2-4-2-12. جايگاه جانوران در اسطوره آفرينش     44

2-4-2-13. جامعه شباني و جايگاه انسان و چهارپا بر مبناي اوستا 44

 

فصل سوم: بحث و تحليل

3-1. اساطير مشترك هند و ايران   48

3-1-1.افسانه آفرينش     48

3-1-2.اعداد  49

3-1-3. داستان‌هاي ملي و پهلواني    49

3-1-4.حيوانات و گياهان   50

3-1-5.عناصر طبيعي    53

3-1-6.اسطوره الهگان   53

3-2. بررسي اشتراكات ديني هند و ايران   56

3-2-1. ورونه هندي و اهوره ايراني    57

3-2-2.ايندره ودايي، ورثر غنه ايراني    58

3-2-3.ميترا 58

3-2-4.اشوين‌هاي ودايي و هَورتات و امرتات ايراني    59

3-2-5.آگني ودايي و آتر اوستايي    59

3-2-6.  سومة ودايي و هئومة اوستايي    61

3-2-7.  سرسوتي ودايي، اردوي سورا آناهيتاي ايراني    61

3-2-8. وايو و واته ودايي و وَيو ايراني    62

3-2-9.  سوريا ودايي و هور اوستايي    62

3-2-10.  اوشس هند و ايراني    62

3-2-11.يمه ودايي و ييمه اوستايي    63

3-3. بررسي ارتباطات فرهنگي هند و ايران   63

3-3-1. ارتباطات فرهنگي و جغرافياي تاريخي    63

3-3-2.روابط فرهنگي هند و ايران  قبل از آريايي ها 65

3-3-3. روابط فرهنگي هند و ايران  بعد از آريايي ها 67

3-3-4- روابط فرهنگي هند و ايران در دورة هخامنشيان   68

3-3-5.روابط فرهنگي هند و ايران در دوره اشكانيان   71

3-3-6.روابط فرهنگي هند و ايران در  دوره ساسانيان   74

3-3-7.دوزخ و بهشت     83

3-3-8.آيين آتش     83

3-3-9. چارشنبه خاتون   84

3-4. تقسيم بندي طبقات اجتماعي هند و ايران   84

فصل چهارم:نتيجه‌گيري و پيشنهادها

4-1.  نتيجه گيري    87

4-2. پيشنهادها 88

منابع و مآخذ   89

فهرست منابع فارسي    90

 


 

 

دانلود پايان نامه بررسي عناصر فرهنگي مشترك بين هند و ايران در دوره پيش از اسلام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.