پروپوزال تأثير آموزش مهارت هاي اجتماعي بر خودپنداره و عملكرد تحصيلي دانش آموزان داراي اختلال سلوك

پروپوزال تأثير آموزش مهارت هاي اجتماعي بر خودپنداره و عملكرد تحصيلي دانش آموزان داراي اختلال سلوك

قسمتي از متن:

بيان مسأله اساسي تحقيق به طور كلي (شامل تشريح مسأله و معرفي آن، بيان جنبه‏هاي مجهول و مبهم، بيان متغيرهاي مربوطه و منظور از تحقيق به صورت مستند) :

يكي از كاركردهاو اهداف آموزش و پرورش،تحقق اهداف اجتماعي در دانش آموزان است(پوردانشي،ملكيعضو،1385).از مهم ترين اهداف آموزشي دوران كودكي توسعه مهارت هاي اجتماعي بوده و ميزان برخورداري دانش آموزان از اين مهارت بر سلامت فردي و اجتماعي و نيز موفقيت تحصيلي آنان اثرگذار است(گرمارودي،وحداني نيا،1385).

آمار و اطلاعات نشان دهنده ميزان نفوذ و گستردگي ماهيت مسائل رفتاري هستند كه در واقع منشأ اصلي آن در آغاز، عوامل اجتماعي مي باشد(ماتسون و اولنديك،1988) يكي از مشكلاتي كه دامنگير كودكان است و به وفور مورد توجه متخصصان باليني و روانشناسان قرار گرفته ، اختلال سلوك است.اختلال سلوك مجموعه اي پايداري از رفتارهايي است كه با گذشت زمان شكل ميگيرد و غالبا مشخصه آن پرخاشگري و تجاوز به حقوق ديگران است(كاپلان و سادوك،1382) كودكان و نوجواناني كه رفتار آنها در اين اختلال قرار مي گيرد به امتناع از قواعد خانه ، مدرسه يا جامعه اصرار دارند . و در مدرسه ناسازگار بوده و از مراجع قدرت نافرماني مي كنند و رفتار هاي مخرب زيادي دارند ، تكانشي هستند قضاوت ضعيفي دارند و خطر هاي نابجا و نادرستي مي كنند و درباره نتايج اعمال خود فكر نكرده و همواره با شكست مواجه مي شوند ، به پذيرش مسئولان اعمال و بد رفتاري خود قادر نيستند و در برابر احساسات ، افكار و نيازهاي ساير افراد فاقد حساسيت هستند ( جانكسمي و همكاران، 2000) برخلاف بسياري از مسائل دوران كودكي كه با بالا رفتن سن كاهش مي يابند. رفتارهاي ضد اجتماعي با بالا رفتن سن، دوام پيدا مي كند (اولوس ،1979، شچمن، 1970، به نقل از به پژوه،1389)به طور تقريبي 7_2درصد از افراد كل جامعه مبتلا به اختلال سلوك هستند(لوينسون وهمكاران،2000).

رفتار ضد اجتماعي بر تمامي جنبه هاي زندگي كودك و نوجوان سايه مي افكند. و سازگاري و شادكامي بعدي آن ها را تحت تأثير قرار مي دهد و عملكردشان را تحت تأثير قرار مي دهدنظر به اين كه رفتار نوجوان در خلأ صورت نمي پذيرد و با توجه به اينكه افرادي كه نارسايي مهارت هاي اجتماعي دارند، ممكن است همانطور كه بزرگتر مي شوند، مشكلات سازگاري بيشتري تجربه كنند و در آينده به اشخاص غير مولد جامعه تبديل شوند و يا موجب صرف منابع هنگفتي (هزينه هاي رواني، جسماني مالي و اجتماعي) گردند. (ماتسون و اولنديك ،1988)

يكي از مشكلات جدي افرادي كه داراي اختلال سلوك هستند ضعف در مهارت هاي اجتماعي مي باشد. مطالعه چگونگي رشد و توسعه مهارت هاي اجتماعي در كودكان و نوجوانان در مقايسه با بزرگسالان از اهميت بيشتري برخوردار است. كودكان و نوجواناني كه براي همسالانشان قابل پذيرش نيستند، ممكن است از برخي تجربه هاي مهم محروم شوند و در نتيجه اين وضعيت، آن ها را به سوي سازش نايافتگي بيشتر هدايت كند (بيومن و فرمن، 1984)[1]  براي مهارت هاي اجتماعي تعاريف متعددي از سوي افراد مختلف ارائه شده است. مريل و گيمپل مهارت هاي اجتماعي را رفتارهاي مشخص و مشتمل برتوانايي شروع ارتباط و ارائه پاسخ تشكيل شده اند و احتمال دريافت تقويت اجتماعي را به بيشترين حد مي رساند و ماهيتي تعاملي دارد و وابسته به موقعيت است (مريل و گيمپل، 1998) اشنايدر و همكاران مهارت هاي اجتماعي را به عنوان وسيله ارتباتي ميان فردي و محيط تعريف مي كند و معتقدند كه اين ويسله براي شروع  وادامه ارتباط با همسالان به عنوان بخش مهمي از بهداشت رواني مورد استفاده واقع مي شود(اشنايدرو همكاران، 1985)و تعاريف متعددي از اين دست ارائه شده است. تعدد تعاريف و اينكه چرا تعريف واحد وجود ندارد به اين دليل است كه مهارت هاي اجتماعي تحت تأثير ادراك، ارزيابي، نگرش و تعامل ميان رفتار و محيط قرار دارد (مريل و گيمپل، 1998)

[1] - farman & Bierman