پايان نامه مقايسه ابعاد سرشت منش و نارسايي هيجاني در بيماران مبتلا به سرع لوب تمپورال ولوب فرونتال
پايان نامه مقايسه ابعاد سرشت منش و نارسايي هيجاني در بيماران مبتلا به سرع لوب تمپورال ولوب فرونتال |
![]() |
دسته بندي | روانشناسي و علوم تربيتي |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 82 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 50 |
پايان نامه مقايسه ابعاد سرشت منش و نارسايي هيجاني در بيماران مبتلا به سرع لوب تمپورال ولوب فرونتال
قسمتي از متن:
در شيوه نگرش برخي روانشاسان، تغييري بنيادي درحال تكوين است كانون و جهت تازه اين نگرش ،روان شناسي كمال، روانشناسي سلامت و يا روانشناسي مثبت گرا خوانده مي شود كه به جنبه سالم طبيعت آدمي مي پردازد؛ نه به جنبه ناسالم آن (شولتز 2005، ترجمه خوشدل، 1380)
روانشناسي مثبت گرا معتقد است كه رهنمودهاي دروني مانندمعنا، اصالت به يادگير ي ، توانمندي و سلامت افراد كمك مي كند اين رشته به دنبال آناست كه تصويري از زندگي خوب را به روشني بيان كند(البته از لحاظ روانشناختي ) وبراي اينكه مشخص كند .
چه چيززندگي را براي زيستن با ارزش مي كند از روش هاي تجربي روان شناسي استفاده مي كند هدف اين است كه نشان دهد چه اعمالي به تجربيات بهره ورزي و رفاه ونيز به پرورش افراد مثبت نگري كه خوشبين و انعطاف پذير هستند مي انجامد.
بنابراين روانشناسي مثبت گرا در بي آن است كه افراد را نيرومند تر و پربارتر نموده واستعداد همه افراد راشكوفا كند نمونه هايي از توانايي انسان كه موضوعاصلي روانشناسي مثبت نگر را تشكيل مي دهد عبارتند از :
تاب آوري ، سرسختي ، خودكارآمدي (احساس كارآيي)،گذشت (بخشندگي )،خوشحالي ،عشق به دانستن، خوشبيني ،شوخ طبعي، اميد، معنويت و غيره .
پرورش دادن اين توانمنديها، دو نتيجه مرتبط به بار مي آورد :
1- پرورشي دادن رشد شخصي وسلامتي
2- پيشگيري از اينكه بيماري انسانمثل افسردگي ، خودكشي درشخصيت ريشه دار شود (ريو، 2001؛ ترجمه سيدمحمدي ف 1381) دراين پژوهش سعي شده است تا علاوه بر مولفه تاب آوري كه به صورت مفصل ارائه خواهد شد، ازميان مولفه هاي فوق در مورد سرسختي ، خودكارآمدي وگذشت نيز مطالب و پژوهش هاي لازم ارائه گرديد.
باتوجه به اينكه انسانها در برابر شرايط نامساعد، خطرها و ناملايمات معمولا احساس بي پناهي مي كنند اما در بسياري مواقع نيز سعي مي كنند كه در برابر خطرها و موقعيت هاي ناگوار تحمل نشان دهندو اين باعث مي شود كه بعضي از افراد نتايج غير منتظره اي نيز بدست آورند.
توانايي اين «جادوي رايج»(ماستن 2001)
اغلب درحوزه علوم اجتماعي به عنوان انعطاف پذيري يا «تاب آوري» ناميدهمي شود تاب آوري در علوم اجتماعي به عنوان «فرايند كنش كلي وواكنش درمقابل ناملايمات» فرض مي شود(هانتر 2001).