مطالب دانشجويي

مطالب دانشجويي

مباني نظري و پيشينه پژوهش شادكامي ( فصل دوم پايان نامه )

۲۲ بازديد
مباني نظري و پيشينه پژوهش شادكامي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش شادكامي ( فصل دوم پايان نامه )

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش شادكامي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش شادكامي ( فصل دوم پايان نامه ) مباني نظري و پيشينه پژوهش شادكامي فصل دوم پايان نامه  شادكامي
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 43 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 22

مباني نظري و پيشينه پژوهش شادكامي ( فصل دوم پايان نامه )

 در 22 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

 توضيحات: فصل دوم پايان نامه (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع شادكامي:

شادكامي

تعاريف شادكامي

نشاط‌ از جـمله پديـده‌هاي روان شناختي است كه تحقيقات، مطالعات و بررسي‌هاي مختلفي را معطوف خود ساخته است. روان شناسان نظريه پرداز،‌ نشاط‌ را‌ نوعي «هيجان مثبت» مي‌دانند كه تأثير ژرفي برساز‌ و كارهاي جسماني، شناختي و رواني در مكانيزم دارد و عملكرد آدمي را درزمـينه‌هاي مـختلف بـهبود مي‌بخشد (گلدبرگ ، 1997؛ آندروز ، 1989).

شادماني، از جمله موضوعاتي‌ است كه از ديرباز انديشمنداني نظير ارسطو، زنون و اپيكور به آن‌ پرداخته‌اند. ارسطو، دست‌كم به سه نوع شادماني معتقد است؛ در پايين‌ترين سطح، عقيده‌ي مردم‌ عادي است كه شـادماني را معادل موفقيت و كاميابي مي‌دانند و در‌ سطح‌ بالاتر از آن، شادماني مورد نظر ارسطو يا شادماني ناشي از معنويت قرار مي‌گيرد. روان‌شناسان، در سالهاي‌ آخر قرن بيستم توجه به احساسات مثبت را آغاز كرده‌اند و روزبه‌روز به اين توجه افزوده‌اند (آرگيل‌، 2001). در اين فـرايند، سه‌ جـهت‌گيري‌ قابل تشخيص وجود دارد كه به‌ سنجش ميزان شادماني، بررسي عوامل موثر بر شادماني و شيوه‌هاي افزايش شادماني مربوط مي‌شود (كشاورزافشار، وخوش كنش، 1387).

از آنجا كـه شـادي‌ يـكي‌ از هيجانات اساسي بشر است، لذا هر كس به فراخور خود آن را تجربه‌ مي‌نمايد. اما‌ تـعريف‌ شـادي بـه سادگي تجربه آن نيست. افلاطون در كتاب جمهوري به سه عنصر در وجود انسان‌ اشاره‌ مي‌كند كه عـبارتند از: قـوه عـقل يا استدلال، احساسات و اميال‌. افلاطون شادي را حالتي از انسان مي‌داند كه بين اين سه عـنصر تـعادل و هماهنگي‌ وجود‌ داشته‌ باشد(ديكي،1999). ارسطو شادي را زندگي معنوي مي‌داند. جان لاك  و جرمي‌ بنتام مـعتقدند كـه شـادي مبتني بر تعداد وقايع لذتبخش است. آرگيل و همكاران(1995) شادي‌ را تركيبي از وجود عاطفه مـثبت، فقدان عـاطفه منفي و رضايت‌ از‌ زندگي مي‌دانند (به نقل از شاه جعفري، عابدي، دريكوندي، 1381).

روان‌شناسان و پژوهشگران جديد‌ نيز‌ به اشكال گوناگون، به تعريف مفهوم شادكامي پرداخته‌اند به عنوان مثال، دينر و ديـنر  (1995) و آرگـيل(2001) در تعريف شادكامي، به بررسي زمينه‌يابي كه‌ بر روي نمونه‌هاي فراواني انجام شده، اشاره كرده و معتقدند كه شادكامي، شامل حالت خوشحالي‌ يا‌ سرور(هيجانات‌ مثبت)، راضي‌ بودن از زندگي و فقدان‌ افسردگي‌ و اضطراب(عواطف منفي) است. اين تعريف، شايد جامع‌تر از ساير تعاريف باشد زيـرا، مجموعه‌ي عـواطف مثبت و منفي كه‌ امري دروني هستند را درنظر گرفته و در‌ بعد‌ بيروني‌ نيز، به رضايت از زندگي اشاره دارد.

آرگيل و هـمكاران(1990) بر اين باورند كه، هنگامي كه،از مردم پرسيده مي‌شود منظور از‌ شادكامي‌ چيست؟ آنان‌ دو نوع پاسخ را ارايه مي‌دهند:

الف)ممكن است حالت‌هاي هيجاني مثبتي مانند لذت را مـطرح كنند.

ب)يا ايـن‌كه، آن‌ را‌ راضـي‌ بودن از زندگي به‌طور كلي و يا بيشتر جنبه‌هاي آن بدانند.

پس به نظر مي‌رسد كه، شادكامي‌ دسـت‌ كـم دو جز اساسي‌ عاطفي و شناختي دارد. باوجوداين شادكامي متضاد افسردگي‌ نيست، اما، نبود افسردگي دليل لازم‌ براي‌ رسيدن‌ با شادكامي‌ است و اين نـكته را بـه زيـبايي در نظريه‌ي آرجيل مي‌بينيم كه‌ معتقد است: اگر‌ شادكامي‌ فقط ـافسردگي باشد، نيازي به‌ اندازه‌گيري و بررسي آن نـيست، زيرا، افسردگي بـه خـوبي شناخته‌ شده است. وي باور‌ دارد‌ كه، شادكامي‌ داراي سه جزء اساسي‌ است: هيجان مثبت، رضايت از زندگي و نبود هيجان‌هاي منفي‌ از جمله افـسردگي و اضطرب(خانزاده و همكاران، 1384).

از‌ نظر‌ هاكمن  و همكاران(1998) نيزنشاط داراي سـه بـعداساسي اسـت‌كه عبارتند از:

بعد‌ جنسي؛

بعد هيجاني(عاطفي)؛

بعد شناختي(ذهني).

فرد داراي نشاط به ندرت از نشانه‌هايي نظير سردرد مـزمن،‌ احـساس‌ تـنيدگي و فشار جسماني (نظير گرفتگي عضلاني)، بي‌نظمي در كاركرد سيستم تنفسي‌ و قلبي و جز آن رنج مي‌برد. چـنين‌ فـردي‌ از‌ نـظر هيجاني نيز به ندرت در دام‌ اختلالات‌ رواني، به ويژه اضطراب و افسردگي، گرفتار مي‌آيد. افـزون بـر آن، فرد با‌ نشاط‌ از حداكثر مهارتهاي ذهني خويش‌ در‌ جهت رشد‌ بهره‌ مي‌گيرد.‌ از هـمين رو در ابـراز ايـده‌هاي‌ نو،‌ مسئله سياسي، تمركز و يادسپاري و يادآوري اطلاعات از ديگران پيشي مي‌گيرد.‌ گويي‌ «فراغ خاطري» كـه نـشاط پديد مي‌آورد،‌ قابليت ذهني و توانايي‌ مغزي‌ را براي عرضة عملكرد مثبت‌ فزوني‌ مي‌بخشد(روسل ، 1994).

جامع‌ترين و در‌ عين‌ حال عملياتي‌ترين تعريف شادماني را وينهوون(1988) ارائه مي‌دهد. به‌ نظر‌ او شـادماني بـه قـضاوت فرد از درجه يا ميزان مطلوبيت كيفيت كل در‌ زندگيش‌ اطلاق مي‌گردد. به عبارت ديگر‌ شادماني‌ بـه ايـن‌ معناست‌ كه‌ فرد چقدر زندگي خود را دوست‌ دارد. در‌ تعريف وينهوون از شادماني چند عـنصر وجـود دارد كـه به اختصار توضيح‌ داده‌ مي‌شود(به نقل از شاه جعفري و همكاران، 1381).

1) ميزان و درجه: واژه شادي نشان دهنده درك كمال مطلوب زندگي نيست بلكه نشان دهنده مقدار و ميزان كيفي است. هنگامي كه مي‌گوييم فردي شاد است، اين بدين معني است كه وي زندگي خود را بيش از آنكه نامطلوب بداند، مطلوب مي‌پندارد.

2) فردي بودن: واژه شادي تنها براي تشريح حالت يك نفر قابل استفاده است و نمي‌توان آن را درباره جمع به كار گرفت.

3) ارزيابي يا قضاوت كردن: واژه شادي هنگامي استفاده مي‌شود كه انسان درباره كيفيت زندگي خويش دست به يك ارزيابي كلي بزند، اين قضاوت خود نشانگر يك فعاليت عقلاني است. پس شادي صرفاً مجموعه اي از لذت‌ها نيست بلكه نوعي ساخت و ساز شناختي نيز محسوب مي‌شود كه افراد با كنار هم قرار دادن تجربه ها به آن مي‌رسند. وين هوون از اين مفهوم سازي نتيجه مي‌گيرد كه واژه شادي براي افرادي كه ذهن آن‌ها از پويايي و استدلال كافي برخوردار نباشد، قابل استفاده نيست.

4) زندگي به عنوان يك كل : شادي به رضايت از كل زندگي اشاره دارد.

5) مطلوب بودن: مطلوب بودن احساس خوشايندي است كه از يك تجربه عاطفي مستقيم ناشي مي‌شود و در حقيقت جزء عاطفي شادي را تشكيل مي‌دهد(شهيدي، 1389).

 


 

قسمتي از منابع:

 

منابع فارسي 

اينگلهارت، رونالد. (1994). تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي، ترجمه مريم وتر (1382). تهران: كوير.

پروين، لورنس اي.؛ و جان، اوليور پي. (2001). شخصيت(نظريه و پژوهش). مترجمان: دكتر محمد جوادي و پروين كديور (1386).چاپ هشتم، انتشارات آييژ.

پسنديده، عباس. (1390). نظريه توحيد در شادكامي. مجله روانشناسي و دين. شماره 15، 30-5.

خانزاده، حسين؛ علي، عباس ؛ صفي خاني، ليلي. (1384). بررسي رابطه بين شخصيت و شادكامي. مجله اصلاح و تربيت، شماره 46: 24-21.

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش شادكامي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي خودكارآمدي ( فصل دوم پايان نامه )

۶ بازديد
مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي خودكارآمدي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي خودكارآمدي ( فصل دوم پايان نامه )

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي خودكارآمدي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي خودكارآمدي ( فصل دوم پايان نامه )   پژوهش بررسي خودكارآمدي  فصل دوم پايان نامه  بررسي خودكارآمدي
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 27 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 18

مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي خودكارآمدي ( فصل دوم پايان نامه )

 

در 18 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

 

توضيحات: فصل دوم پايان نامه (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع بررسي خودكارآمدي:

 

2-2.      خود كار آمدي

2-3-1.   مفهوم خودكارآمدي

خودكارآمدي  از نظريه شناخت اجتماعي  آلبرت بندورا (1997) روان‌شناس مشهور، مشتق شـده اسـت كه به باورها يا قضاوتهاي فرد به توانائيهاي خود در انجام‌ وظايف‌ و مسئوليتها اشاره دارد. نظريه شناخت اجتماعي مبتني بر الگوي علّي سه جانبه رفتار، محيط و فرد است. اين الگو به ارتـباط مـتقابل بين رفتار، اثرات محيطي و عوامل‌ فردي (عوامل‌ شناختي، عاطفي و بيولوژيك) كه به ادراك فرد براي توصيف كاركردهاي روان شناختي اشاره دارد، تأكيد مي كند. بر اساس اين نظريه، افراد در يك نظام علّيت سـه جـانبه‌ بر‌ انگيزش‌ و رفتار خود اثر مي‌ گذارند. بندورا (1997)‌ اثرات يك بعدي محيط بر رفتار فرد كه يكي از فرضيه هاي مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد‌ كرد.‌ انسانها‌ داراي نوعي نـظام خـود كـنترلي و نيروي خود‌ تنظيمي‌ هستند و تـوسط آن نـظام بـر افكار، احساسات و رفتار هاي خود كنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعيين‌ كننده‌اي‌ ايفا‌ مي كنند (عبدالهي، 1385). بندورا روابط متقابل ميان اين عوامل سه گانه را در كتاب خود با عنوان بنيادهاي اجتماعي تفكر و عمل (1986) به صورت شكل 2-1 نشان داده است (سيف، 1392):

 بدين ترتيب رفتار انسان تنها در كنترل مـحيط‌ نـيست بـلكه فرايندهاي شناختي نقش مهمي در رفتار آدمي دارند. عـملكرد و يـادگيري انسان متاثر از گرايشهاي شناختي،‌ عاطفي‌ و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودي فعال است و بر‌ رويدادهاي زندگي خود اثر مـي گـذارد. انـسان تحت تاثير عوامل روان شناختي است و به‌طور فعال‌ در‌ انگيزه‌ ها و رفـتار خود اثر دارد. براساس نظر «باندورا»، افراد نه توسط‌ نيروهاي‌ دروني‌ رانده مي شوند، نه محركهاي محيطي آنها را بـه عـمل سـوق مي دهند، بلكه‌ كاركردهاي‌ روان‌ شناختي، عملكرد، رفتار، محيط و محركات آن را تـعيين مـي كند(عبدالهي، 1385).

بندورا (1997)‌ مطرح‌ مي كند كه خود كارآمدي، توان سازنده اي است كه بدان وسيله، مهارتهاي‌ شـناختي،‌ اجـتماعي،‌ عـاطفي و رفتاري انسان براي تحقق اهداف مختلف، به گونه اي اثربخش ساماندهي مي‌ شـود.‌ بـه نـظر وي داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهاي قبلي افراد پيش بيني كننده‌ هاي‌ مناسبي‌ براي عملكرد آيـنده افـراد نـيستند، بلكه باور انسان در باره توانائيهاي خود در انجام آنها‌ بر‌ چگونگي عملكرد خويش مؤثر اسـت. بـين داشتن مهارتهاي مختلف با توان تركيب‌ آنها‌ به‌ روشهاي مناسب براي انجام وظـايف در شـرايط گـوناگون، تفاوت آشكار وجود دارد. "افراد كاملاً مي‌ دانند‌ كه‌ بايد چه وظايفي را انجام دهند و مـهارتهاي لازم بـراي انجام وظايف‌ دارند،‌ اما اغلب در اجراي مناسب مهارتها موفق نيستند" (بندورا 1997).

2-3-2.   تعريف خودكار آمدي

در تئوري بندورا منظور از خودكارآمدي شخصي احساس هاي شايستگي، كفايت و قابليت در كنار آمدن با زندگي است. همچنين بندورا خودكارآمدي را بر ميزان ادراك ما از درجه كنترلي كه بر زندگي مان داريم، تعريف مي كند (شولتز، 1998؛ به نقل از طاهري زاده و همكاران، 1390).

كسيدي و ايچوز (1998) خودكارآمدي را عقيده به توانايي يك فرد در داشتن يك رفتار يا انجام يك كار خاص به صورت موفقيت آميز مي دانند ( به نقل از كوربانگو  و همكاران، 2006). بندورا (1997) خودكارآمدي ادراكي را به عنوان ايمان به توانايي يك فرد براي سازماندهي كردن و عملي كردن مسيرهاي عملي مورد نياز در مديريت شرايط آينده، باورهاي خودكارآمدي اينكه مردم  چگونه فكر مي كنند، احساس مي كنند و خودشان را بر مي انگيزانند و عمل مي كنند تعريف كرده است.

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي خودكارآمدي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

۷ بازديد
مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه ) پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل مباني نظري تحليل رفتار متقابل فصل دوم پايان نامه تحليل رفتار متقابل
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 27 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 28

مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

در 28 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع تحليل رفتار متقابل :

 

2-2                   تحليل رفتار متقابل

2-2-1    تاريخچه تحول فكر برن

مبتكر اصلي فكر درمان مبتني بر تحليل رفتار متقابل فردي به نام گرينكر  بود كه به سال 1900 ميلادي متولد شد و در سال 1921 دكتراي طب خود را از كالج طب راش اخذ كرد. اريك برن، كه نامش بيشتر با اين نظريه متداعي و همراه است، در واقع تعقيب كننده و توسعه دهنده افكار گرينكر است(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

تحليل ساختي-محاوره اي، نظريه اي منظم و هماهنگ درباره شخصيت و پوياييهاي اجتماعي ارائه مي دهد كه از تجربه باليني و شكلي از درمان عقلاني و عمل گرا استنتاج شده است. اين نوع درمان به كار اكثريت عظيمي از بيماران رواني مي آيد. به سهولت به وسيله آنان درك مي شود و به طور طبيعي با وضع آنان تطبيق مي كند. شيوه ساختي-محاوره اي تلاشي بود در جهت از بين بردن معايبي كه بر بسياري از شيوه هاي قبلي درمان (مستقيم و غير مستقيم) مترتب بود. زيرا اين روش مي تواند توانايي بيمار را در تحمل و كنترل اضطراب هايش به سرعت افزايش دهد و روند عملكرد مرضي او را محدود كند (شفيع آبادي و ناصري، 1389).

اريك برن هنگامي كه تصميم گرفت به درمانجويان نه به آموزگاران خود گوش كند، به طور تصادفي براي اولين بار به اين پديده پي برد كه ارفاد به صورت والد، كودك،يا بالغ با هم ارتباط برقراررمي كنند. او به مدت 10 سال روان كاوي را اجرا مي كرد و ياد گرفته بود هر چيزي را كه درمانجويان مي گفتند به زبان نظري كه از معلمان  خود كسب كرده بود برگرداند. بنابراين، وقتي درمانجويي اظهار مي داشت: «احساس مي كنم كه انگار پسر بچه اي درون من است» برن مانند اوتو فنيكل معمولا پسر بچه را به معني آلت مردي درون فكني شده تعبير مي كرد و اين احساس مهم ترين واقعيت باليني در تعيين روند زندگي درمانجو بود. هنگامي كه درمان پيش رفت برن در موقع مناسبي پرسيد: « اكنون كدام قسمت شما صحبت مي كند، پسر بچه يا مرد بالغ؟». در همان لحظه با پرسيدن اين سئوال، تحيل تبادلي متولد شد(پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392).

نظريه تحليل تبادلي، كه در آن بر چگونگي روابط متقابل و حالت هاي مختلف شخصيت-حالت هاي من- تاكيد مي شود، فكر جديدي نيست، بلكه در گذشته هاي بسيار دور ريشه دارد. انسان همواره مي خواسته است كه به چگونگي روابطش با خود و ديگران پي ببرد و پويايهاي آن را شناسايي كند. اعتقاد به دو بعد خوب و بد در انسان و كشمكش بين انها از آغاز پيدايش انسان رايج بوده است ورد  سر تاسر تاريخ و فلسفه اديان از آن ياد شده است. اين اعتقاد به ماهيت دو بعدي انسان و آثار مربوط به تعليم و تربيت و روان شناسي تاثير گذاشته است و حتي به صورت هاي متنوع و گسترده تر تبيين شده است. از اين رو، ديدگاه اجزانگرانه برن را شايد بتوان تداوم و توسعه اعتقادات اوليه دانست (شفيع آبادي و ناصري، 1389).

2-2-2    نظريه  شخصيت در تحيل رفتار متقابل

ديدگاه برن درباره شخصيت يك ديدگاه اجزانگرانه و چندگانه است. برن بر سه نوع حالات نفساني اعتقاد دارد كه عبارتند از روان بيروني ، روان نو ، و روان باستاني . روان بيروني به شيوه اي تقليدي و قضاوتي شكل مي گيرد و در صدد است كه مجموعه هايي از معيارها و ملاك هاي اكتسابي را به اجرا در آورد. روان نو عمدتا به تبديل محركها به مجموعه اطلاعات تمايل دارد و نيز به پردازش و بايگاني اين اطلاعات براساس تجربيات قبلي علاقمند است. روان باستاني تمايل دارد كه براساس تفكر مبرا از منطق و ادراكهايي كه به طور ضعيفي از هم متمايز و يا تحريف شده اند، به طور ناگهاني و ناآگاهانه تري، واكنش نشان دهد. برن تجليات اين سه حالت نفساني را تحت عنوان «حالت هاي من» را معرفي مي كند. حالت هاي من سه گانه او عبارتند از: «حالت من والديني»، «حالت من بالغ» و «حالت من كودكي». «حالت من والديني» از روان بيروني، «حالت من بالغ» از روان نو و «حالت من كودكي» از روان باستاني نشات مي گيرد. از ديد پديده شناختي، سه حالت «من» را به ترتيب حالتهاي برون روحي، نو روحي و كهنه روحي مي نامند(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

بنابران، در تحليل تبادلي، همه چيز از اين اصل ناشي مي شود كه شخصيت انسان به صورت سه حالت خود سازمان يافته است: والد، بالغ، و كودك. اين حالت هاي خود ساه هاي نظري نيستند؛ آنها واقعيت هاي پديدار شناختي هستند كه مي توان مستقيما آنها را مشاهده كرد(پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392). نظام هاي مختلف شخصيت، درست همانند اعضاي مختلف مغز وبدن به محركهاي گوناگون واكنش هاي متفاوت نشان مي دهند. در حقيقت، هر يك از اين نظام ها محيط را، به تبع وظيفه شان، به نحو متفاوتي درك مي كنند و سپس به اين محرك ها واكنش مناسبي نشان مي دهند. همچنين اين سه جنبه شخصيت نسبت به يكديگر مي گذارند. رشد رواني از همان سالهاي اوليه زندگي كودك شروع مي شود؛ كودك به شدت تاحت تاثير محيط اجتماعي است و شخصيت او به نحو خاصي سازمان مي يابد. چگونگي تشكيل و تكامل حالات مختلف شخصيت كودك بدن شرح است(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

حالت «من كودكي»: حالت «من كودكي» مجموعه اي از احساسات، نگرش ها و طرحهاي رفتاري است كه بقايايي از دوران كودكي خود فرد هستند (شفيع آبادي و ناصري، 1389). حالت كودك خود اصولا از دوران كودكي به بعد محفوظ مي ماند. انگار كه كودك روي نواري پاك نشدني در مغز ضبط شده و هر لحظه مي تواند به كار افتد. كودك حداكثر 8 ساله است و مي تواند به اندازه يك نوزاد كوچك باشد (پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392). حوادث دروني، يعني پاسخ هاي كودك به آنچه كه مي بيند و مي شنود، و نيز تاثيرات كودك ار والدينش، در حالت «من كودكي» او ثبت و ضبط مي شوند(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

 براي مثال، وقتي كه افراد در حالت كودك خود قرار دارند، به همان صورتي كه در كودكي انجام مي دادند، مي نشينند، مي ايستند، حرف مي زنند، فكر، درك، و احساس مي كنند. رفتار كودك به جاي اينكه توسط عقل ميانجي شود و به تاخير افتد، تكانشي و وابسته به محرك است. قشقرق راه انداختن، غير مسئول بودن، و پرداختن به تفكر آرزومندانه يا روياي روز، مواردي از جلوه هاي كودك هستند. در عين حال، كودك، منبع خود انگيختگي، خلاقيت و شوخي، و تفريح است(پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392).

حالت «من والديني»: حالت «من والديني» مجموعه اي از احساسات و نگرش ها و طرح هاي رفتاري است كه ويژگيهاي مشابه همين در والدين هم وجود دارد(شفيع آبادي و ناصري، 1389). حالت والد نيز اصولا سالم و دست نخورده از كودكي به بزرگسالي انتقال مي يابد. والد اصولا از رفتارها و نگرش هايي تشكيل شده است كه رونوشت والدين يا مظاهر قدرت هستند. گرچه بخش عمده اي از والد براساس ضبط هاي شبه ويديويي از دوران كودكي استوار است، ولي هنگامي كه فرد از صاحبان قدرت جديد تقليد مي كند يا در اثر تجربيات واقعي تربيت كردن فرزندان تغيير مي كند، والد مي تواند در طول زندگي تغيير كند. هنگامي كه والد كنترل را در اختيار دارد، افراد به زبان والدين كنترل كننده حرف مي زنند: «بايد»، «حتما»، «بهتر است اين كار را نكني»، و «پشيمان خواهي شد» حاكم هستند. ژست هايي مانند اشاره كردن با انگشت يا ايستادن با بي قراري همراه با دست ها بر كمر، جلوه هاي رايج والد هستند(پروچاسكا و نوركراس،2007؛  ترجمه سيد محمدي ،1392).

 

 

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش تحليل رفتار متقابل ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان شناختي-رفتاري‌(C.B.T) ( فصل دوم پايان نامه )

۵ بازديد
مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان شناختي-رفتاري‌(C.B.T) ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان شناختيرفتاري‌(CBT) ( فصل دوم پايان نامه )

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان شناختي-رفتاري‌(C.B.T) ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان شناختيرفتاري‌(CBT) ( فصل دوم پايان نامه )
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 55 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 23

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان شناختي-رفتاري‌(C.B.T) ( فصل دوم پايان نامه )

در 23 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع درمان شناختي-رفتاري‌(C.B.T):

 

2-5-1.   درمان شناختي-رفتاري‌(C.B.T)

شناخت درماني بر اساس پژوهش‌هاي اوليه آيرون تـي. بك بـر روي آسيب‌شناسي رواني با درمـان افـسردگي پديد‌ آمد. بك‌ ابتدا در زمينه روانكاوي آموزش و بعد سعي داشت نظريه فرويد را درباره افسردگي ثابت كند فرويد فرض كرد كه افسردگي «خشم بازگشت خورده به طرف خويش» است. بك با آزمايش افكار‌ و رؤياهاي بـيماران افـسرده، نه موضوع خشم بلكه موضوع شكست را به ميان آورد. در مكتب شناختي مطالعات آزمايشگاهي و مشاهدات باليني، سوگيري منفي پايدار را در پردازش شناختي در بيماران‌ افسرده‌ را‌ مطرح نمودند (اماني، 1385).

پژوهش‌هاي اوليه بك، همزمان با‌ نظريه‌پردازي‌ آلبرت‌ آليس در دهه 1970 بـود. آليس نـيز بر روي باورها‌ و افكار بيماران مطالعه و تحقيق مي‌كرد(اماني، 1385). اساس نـظريهء اليس را مدل‌ A-B-C  تشكيل مي‌دهد كه در شناخت و تغيير شـخصيت بـه‌ كار‌ مي‌رود. اصولا در اين مدل، گفته مي‌شود كـه‌ رويدادهاي فـعال كـننده (A) پيامدهاي‌ رفتاري‌ و هيجاني‌ دارند‌ اما اين پيامدها نه معلول رويدادهاي فعال كـننده بلكه‌ تا حدود زيادي معلول نظام‌ اعتقادي‌(B) هستند كه باعث به وجود آمدن‌ پيامدهاي رفتاري هيجاني(C) مي شود. نقش اصلي مـشاور ايـن‌ اسـت‌ كه‌ با مباحثه(D) در مورد عقايد و باورهاي‌ غير منطقي به طرق مختلف آن‌ها را زيـر سؤال‌ بـبرد (شارف، ترجمه فيروز بخت، 1381).

اليس و بك هر دو معتقدند كه آدمي مي‌تواند آگاهانه منطق و دليل‌ را‌ بپذيرد‌ و اذعـان مي‌دارند كه هدف ملاحظات درمان تغيير فرضيات اساسي‌ بيمار است كـه بـه نـظام باورهاي افراد در پردازش محرك‌هاي پيراموني توجه اساسي دارند. همچنين اين دو دانشمند روش‌ بحث‌ و گفتگو را با بيماران برگزيده و از گوش دادن مـنفعل، ‌پرهـيز‌ و به فعال بودن درمانگر در جلسه درمان اعتقاد داشتند. عليرغم تفاوت‌هاي مفهومي و سبك شناختي بـين درمـان‌ عـقلاني-عاطفي‌ آليس‌ و شناخت‌درماني بك در نهايت اين دو ديدگاه درماني، اساس بسياري از‌ درمانهاي‌ شناختي-رفتاري‌ را تشكيل مي‌دهند (اماني، 1385).

از عوامل ديگر در پيـدايش درمان شناختي-رفتاري، فرمول‌بندي جورج كلي  (1955)‌ از‌ سازه‌هاي‌ شخصي  است. اعتقاد اساسي كلي بر اين اسـاس استوار است كه هـر انـسان يك‌ دانشمند‌ است كه در هر حال و هميشه در تلاش فهميدن، درك كردن، فكر‌ كردن‌ تفسير‌ كردن، كنترل كردن و پيش بيني نمودن دنياي خود به منظور سازگاري مؤثر با‌ آن‌ مي‌باشد. و بالاخره ريچارد لازاروس   (1884) بـراي نقش شناخت در تغيير عاطفي و رفتاري‌ اولويت‌ خاصي‌ را قائل شد. برخي ديگر از رفتارگرايان معاصر با مطالعات و تحقيقات تازه‌تر، رشد و پيشرفت‌ شناخت‌درماني‌ را تحت تأثير قرار داده اند. نظريه يادگيري اجتماعي آلبرت بندورا و مفاهيم‌ انتظار‌ و تقويت، كـارايي خـود، تعامل بين شخصي و محيط، سرمشق‌گيري و يادگيري مشاهده‌اي به انتقال‌ رفتاردرماني‌ به‌ قلمرو شناختي كمك كردند (اماني، 1385).

امروزه شرطي‌سازي نوين بر اين اصيل استوار است كه‌ تداعي‌ بين محرك-پاسخ‌ (S-R) درون ساختارهاي ذهني يا حافظه صـورت مـي‌گيرد و از اين طريق بر‌ نقش‌ شناخت‌ها در يادگيري اشاره مي‌كند (اماني، 1382).

پس درمان شناختي-رفتاري با بهره گرفتن از‌ تكنيكهاي‌ ديدگاه‌هاي شناختي-رفتاري به مراجع كمك مي‌كند با‌ الگوهاي‌ تحريف‌ شده رفتار ناكارآمد خود را تغيير دهـد‌ كـه‌ در جنبه هايي از درمان تأكيد عمدتا رفتاري و جنبه هاي ديگر شناختي‌ است.(هاوتون؛ ترجمه قاسم‌زاده،‌ 1382).

اين الگوي‌ درماني، رويكردي است فعال، جهت‌بخش، محدود‌ از‌ لحاظ زماني و سازمان يافته، بر اين منطق نظري زير بنايي اسـتوار‌ اسـت‌ كـه عاطفه و رفتار هر فرد‌ عـمدتا بـرحسب سـاخت‌يابي جهان‌ از‌ نظر او تعيين مي‌گردد.

بنابراين، درمان شناختي-رفتاري ياCBT   اين يك روش درماني از طريق صحبت كردن با بيمار است(سليمي بجستاني، عباسي و كاظمي، 1391):

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان شناختي-رفتاري‌(C.B.T) ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه )

۷ بازديد
مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه )

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه ) پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد مباني نظري درمان مبتني بر پذيرش و تعهد فصل دوم پايان نامه مبتني بر پذيرش و تعهد
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 55 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 26

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه )

در 26 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع درمان مبتني بر پذيرش و تعهد:

 

2-1.      درمان مبتني بر پذيرش و تعهد

درمان مبتني بر پذيرش و تعهد (ACT) توسط هيز در اواخر دهه 1980 از رويكرد هاي رفتارگرايي به درمان پديد آمد(لارمر ، ويترو ويسكي  و لويس درايور ، 2014). درمان رفتاري در سه گروه يا سه نسل مفهوم سازي شده بود كه شامل: رفتار درماني؛ رفتار درماني شناختي (CBT)  و " نسل سوم " و يا "موج سوم" رفتار درماني (هريس، 2006، هيز، 2005). در دمان هاي موج سوم تلاش مي شود بجاي تغيير شناخت ها، ارتباط روان شناختي فرد با افكار و احساساتش افزايش يابد (روديتي  و روبين سون ، 2011).

ACT ريشه در رفتار گرايي دارد اما بوسيله فرايندهاي شناختي مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد (هيز، لوين ، پلمب-ويلارديج ، ويلاتي  و پيستورول ،2013). اين درمان با ادغام مداخلات پذيرش و ذهن آگاهي در راهبردهاي تعهد و تغيير، به درمانجويان براي دستيابي به زندگي پرنشاط، هدفمند، و بامعنا كمك مي كند. برخلاف رويكردهاي كلاسيك رفتار درماني شناختي، هدف ACT تغيير شكل يا فراواني افكار و احساسات آزار دهنده نيست؛ بلكه هدف اصلي آن تقويت انعطاف پذيري روان شناختي است. مراد از انعطاف پذيري روان شناختي توانايي تماس با لحظه لحظه هاي زندگي و تغيير يا تثبيت رفتار است، رفتاري كه به مقتضات موقعيت، همسو با ارزش هاي فرد مي باشد. به بياني ديگر، به افراد ياري مي رساند تا حتي با وجود افكار، هيجانات، و احساسات ناخوشايند، زندگي پاداش بخش تري داشته باشند (فلكسمن، بلك و باند، 1970؛ ترجمه ميرزايي و نونهال ، 1393).

ACT چندين ويژگي مجزا و مشخص دارد. از برجسته ترين اين ويژگي ها ارتباط كامل با يك نظريه و پژوهش درباره ماهيت زبان و شناخت انسان (معرف «نظريه چارچوب ارتباطي » يا RFT) است. اين پيوند با قواعد رفتاري بنيادي، به ايجاد مدلي منحصر به فرد و تجربي از عملكرد انسان منجر شده است. مدل مزبور متشكل از شش فرايند درماني است؛ فرايندهايي كه ارتباط تنگاتنگي با يكديگر دارند: گسلش شناختي، ،پذيرش ، تماس با لحظه اكنون ، خويشتن مشاهده‌گر ، ارزش‌ها، اقدام متعهدانه (فلكسمن و همكاران، 1970؛ ترجمه ميرزايي و نونهال ، 1393).

در اين درمان ابتدا سعي مي شود پذيرش رواني  فرد در مورد تجارب ذهني (افكار، احساسات و ...) افزايش يابد و متقابلا اعمال كنترلي ناموثر كاهش يابد. به بيمار آموخته مي شود كه هر گونه عملي جهت اجتناب يا كنترل اين تجارب ذهني ناخواسته بي اثر است يا اثر معكوس دارد و موجب تشديد آنها مي شود و بايد اين تجارب را  بدون هيچ گونه واكنش دروني يا بيروني جهت حذف آنها، به طور كامل پذيرفت. در قدم دوم بر آگاهي رواني  فرد در لحظه حال افزوده مي شود؛ يعني فرد از تمام حالات رواني، افكار و رفتار خود در لحظه حال آگاهي مي يابد. در مرحله سوم به فرد آموخته مي شود كه خود را از اين تجارب ذهني جدا سازد (جداسازي شناختي) به نحوي كه بتواند مستقل از اين تجارب عمل كند. چهارم، تلاش براي كاهش تمركز مفرط بر خود تجسمي  يا داستان شخصي (مانند قرباني بودن) كه فرد براي خود در ذهنش ساخته است. پنجم، كمك به فرد تا اينكه ارزش هاي شخصي اصلي خود را بشناسد و به طور واضح مشخص سازد و آن ها را به اهداف رفتاري خاص تبديل كند (روشن سازي ارزش ها). در نهايت، ايجاد انگيزه جهت عمل متعهدانه ؛ يعني فعاليت معطوف به اهداف و ارزش هاي مشخص شده به همراه پذيرش تجارب ذهني. اين تجارب ذهني مي تواند افكار افسرده كننده، وسواسي، افكار مرتبط به حوادث، هراس ها و يا اضطراب هاي اجتماعي و ... باشند(پور فرج عمران، 1390)

 

 

 

 

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

۷ بازديد
مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان  فصل دوم پايان نامه راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 52 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 25

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

در 25 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان:

راهبرد­هاي شناختي تنظيم هيجان                      

     هيجان نقش مهمي در جنبه هاي مختلف زندگي نظير سازگاري با تغييرات زندگي و رويدادهاي تنيدگي زا ايفا مي­كند. اصولاً، هيجان را مي توان واكنش­هاي زيست­شناختي به موقعيت هايي دانست كه آن را يك فرصت مهم يا چالش برانگيز ارزيابي مي­كنيم و اين واكنش­هاي زيستي با پاسخي كه به آن رويدادهاي محيطي مي­دهيم، همراه مي­شوند (گرانفسكي و همكاران، 2001).

     هر چند هيجان­ها مبناي زيستي دارند، اما افراد قادرند بر شيوه­هايي كه اين هيجان­ها را ابراز مي­كنند، اثر بگذارند. اين توانايي كه نظم­جويي هيجان ناميده مي­شود، فرآيندهاي دروني و بيروني­­اي است كه مسئوليت كنترل، ارزيابي و تغيير واكنش­هاي عاطفي فرد را در مسير تحقق يافتن اهداف بر عهده دارد (تامپسون، 1994، به نقل از مشهدي، ميردورقي و حسني، 1390).

     بنابراين نظم­جويي هيجان، يك اصل اساسي در شروع، ارزيابي و سازماندهي رفتار سازگارانه و هم­چنين جلوگيري از هيجان­هاي منفي و رفتارهاي ناسازگارانه محسوب مي­شود (گرانفسكي و همكاران، 2001). 

اين سازه يك مفهوم پيچيده است كه طيف گسترده­اي از فرآيندهاي زيستي، اجتماعي، رفتاري و هم­چنين فرآيندهاي شناختي هشيار و ناهشيار را در بر مي­گيرد (گرانفسكي و همكاران، 2001).   

     به عبارت ديگر، واژه­ي نظم­جويي هيجان مشتمل بر راهبردهايي است كه باعث كاهش، حفظ و يا افزايش يك هيجان مي­شوند و به فرآيندهايي اشاره دارد كه بر هيجان­هاي كنوني فرد و چگونگي تجربه و ابراز آنها اثر مي­گذارد (جرمن، وان- در- ليندن، داكرمونت و زرماتن، 2006).

     از آنجايي كه نظم­جويي هيجان نقشي محوري در تحول بهنجار داشته و ضعف در آن، عاملي مهم در ايجاد اختلال­هاي رواني به شمار مي­رود، نظريه پردازان بر اين باورند، افرادي كه قادر به مديريت صحيح هيجاناتشان در برابر رويدادهاي روزمره نيستند، بيشتر نشانه هاي تشخيصي، اختلال هاي دروني سازي از قبيل افسردگي و اضطراب را نشان مي دهند (نولن- هاكسما، ويسكو، ليبوميرسكي، 2008).  بنابراين مي­توان گفت، نظم­دهي هيجان عاملي كليدي و تعيين كننده در بهزيستي رواني و كاركرد اثربخش است (گرانفسكي و همكاران، 2001).  كه در سازگاري با رويدادهاي تنيدگي­زاي زندگي نقش اساسي ايفا مي­كند (نولن- هاكسما و همكاران، 2008).      به طور اجمالي مي­توان اذعان نمود كه افراد از روش­هاي مختلفي جهت نظم­جويي هيجاناتشان استفاده مي­كنند و يكي از متداو­ل­ترين اين روش­ها استفاده از راهبردهاي شناختي است. راهبردهاي نظم­دهي شناختي هيجان، فرآيندهاي شناختي هستند كه افراد براي مديريت اطلاعات هيجان­آور و برانگيزاننده به كار مي­گيرند و بر جنبه شناختي مقابله تأكيد دارند؛ بنابراين، افكار و شناخت­ها در توانايي مديريت، نظم جويي و كنترل احساس­ها و هيجان­ها بعد از تجربه­ي يك رويداد تنيدگي­زا نقش بسيار مهمي دارند (گرانفسكي و همكاران، 2001). 

     سال­ها پژوهش به نقش مهم تنظيم هيجان در سازش با وقايع تنيدگي­زاي زندگي وضوح بخشيده است (گرنفسكي و همكاران، 2001).

     تنظيم هيجان دلالت دارد بر به كار گماشتن افكار و رفتارهايي كه در هيجان هاي آدمي تأثير مي­گذارند. هنگامي كه انسان­ها تنظيم هيجان را به كار مي­گيرند، چگونگي تجارب و تظاهر هيجان هاي خود را هم تحت اختيار مي گيرند. گمان مي­شود توانايي تنظيم هيجان خصيصه اي از خصوصيات هوش هيجاني است (بارون و پاركر، 2000، به نقل از امين­آبادي، دهقاني و خداپناهي، 1390).

     هرچند كه تعريف عملياتي مفهوم تنظيم هيجان دشوار است بسياري از محققين روانشناسي رشد سعي در مطالعة آن دارند. تحت سيطره درآوردن مفهوم تنظيم هيجان دشوار است، چرا كه تظاهرات و تجارب هيجاني نيز حقيقتا حل نشده­اند و هيجان ها در محور فهم مفهوم هيجان ها درجات متفاوتي دارند. بر اين اساس به تعريفي عملياتي از خود هيجان كه تلاش در وضوح بخشيدن به تعريف تنظيم هيجان دارد نياز داريم. هيجان چيست؟ هيجان ها از ديدي كاركردي تلاش هايي همگرا توسط فرد محسوب مي شوند، به منظور ابقاء، تغيير و يا خاتمه دادن به روابط ميان فرد و محيط تأثيرگذار، گروهي ادعا دارند تنظيم هيجان وابسته به دو سطح است: فرايند تنظيم هيجان و بازده آن (گراس، 1999).

     تنظيم هيجان اين گونه تعريف مي شود: تنظيم هيجان مبتني است بر فرايندهاي دروني و بيروني پاسخ دهي در برابر مهار و نظارت، ارزيابي و تعديل تعاملات هيجاني به خصوص خصايص زودگذر و تند آنها براي به تحقق رسيدن اهداف (تامپسون، 1994، به نقل از امين­آبادي، دهقاني و خداپناهي، 1390).

     تنظيم هيجان مي تواند آگاهانه يا ناآگاهانه، زودگذر يا دائمي و رفتاري و يا شناختي باشد، تنظيم هيجان رفتاري، نوعي از تنظيم هيجان است كه در رفتار آشكار فرد ديده مي­شود نسبت به تنظيم هيجان شناختي كه قابليت مشاهده ندارد و زودگذر است (گراس، 1999).

     تنظيم هيجان موفق همراه با دستاوردهاي مثبت مي­باشد، دستاوردهايي چون رشد صلاحيت­هاي اجتماعي (آيزنيرگ، 2000)، و در مقابل، هيجان تنظيم نشده با اشكال برجسته آسيب­هاي رواني همراه است، مثلاً گفته شده است كه عدم تنظيم هيجان مي تواند منادي رفتارهاي مشكل­آفريني هم­چون خشونت باشد (ديلون، ريچي، جانسون و لا- بار، 2007). پژوهش­ها نشان داده­اند كه طبقه­ي قدرتمندي از تنظيم هيجان شامل راه­هاي شناختي اداره­ي اطلاعات هيجاني تحريك كننده است (آكنر و گراس، 2005).

     تنظيم هيجان همراه هميشگي آدمي است كه به مديريت يا تنظيم عواطف و هيجان ها كمك مي­كند؛ به انسان توان سازگاري بيشتر به خصوص بعد از تجارب هيجاني منفي را مي­دهد (موريس، سيلك، استينبرگ، كايور و رابينسون 2007). در بيشتر مطالعات تنظيم هيجان همسان با مقابله­ي شناختي فرض مي­شود و در كل به راه­هاي شناختي مديريت عواطف با استفاده از اطلاعات برانگيخته­ي هيجاني گفته مي­شود. فرآيندهاي شناختي مي­توانند به ما كمك كنند تا بتوانيم مديريت يا تنظيم هيجان­ها و يا عواطف را بر عهده بگيريم تا از اين طريق بر مهار هيجان­ها بعد از وقايع اضطراب­آور و تنيدگي­زا توانا باشيم (گرنفسكي و كراجي و اسپينهاون، 2002).



 

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع راهبردهاي مقابله اي ( فصل دوم پايان نامه )

۵ بازديد
مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع راهبردهاي مقابله اي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع راهبردهاي مقابله اي ( فصل دوم پايان نامه )

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع راهبردهاي مقابله اي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع راهبردهاي مقابله اي ( فصل دوم پايان نامه ) مباني نظري پژوهش با موضوع راهبردهاي مقابله اي  پيشينه پژوهش با موضوع راهبردهاي مقابله اي  فصل دوم پايان نامه با موضوع راهبردهاي مقابله اي
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 43 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 37

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع راهبردهاي مقابله اي ( فصل دوم پايان نامه )

در 37 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع راهبردهاي مقابله اي:

 

پايان نامه روانشناسي با موضوع راهبردهاي مقابله اي

2-1.      مقابله عمومي

2-3-1.   مقابله

لازاروس  و فولكمن  (1986) مقابله را چنين تعريف كرده‌اند:

«تلاش‌هاي رفتاري و شناختي كه به طور مداوم در حال تغييرند تا از عهده خواسته‌هاي خاص بيروني يا دروني شخص كه وراي منابع و توان وي ارزيابي مي‌شوند بر آيند» بر اساس اين تعريف، 1. مقابله فرايندي است كه دائماً در حال تغيير است؛ 2. مقابله به طور خود كار انجام نمي‌شود، بلكه الگوي آموخته شده‌اي است براي پاسخگويي به موقعيت‌هاي تنش زا؛ و 3. مقابله نيازمند تلاش فرد براي مواجهه با استرس است.

در تعريف ديگري كه لازاروس (1982) از مقابله ارائه مي‌دهد، آن را تلاش‌هايي معرفي مي‌كند كه براي مهار (شامل تسلط، تحمل، كاهش دادن يا به حداقل رساندن) تعارض‌ها و خواسته‌هاي دروني و محيطي كه فراتر از منابع شخص اند، صورت مي‌پذيرد. بنا بر اين تعريف مقابله شامل سازش يافتگي با موارد معمولي و مادي نمي‌شود، در عين حال علاوه بر آنكه اشاره به بعد كنشي و حل مسئله مقابله دارد، تنظيم پاسخ‌هاي هيجاني را نيز مد نظر قرار داده است.

2-3-2.   راهبردهاي مقابله‌اي

يكي از مواردي كه در تعيين سلامت يا بيماري انسان، مهم‌ترين نقش و جايگاه را دارد، استرس است كه با زندگي بشر امروز عجين شده است. پژوهشگران مختلف به شناسايي و معرفي منابع متعدد استرس اقدام كرده‌اند. عوامل تنش زا مي‌توانند بيروني يا دروني باشند. ويژگي‌هاي مشاغل موجود در جوامع پيچيده، گسترش نقش‌هاي متعدد و چندگانه اجتماعي از ويژگي‌هاي اختصاصي زندگي صنعتي است كه همه ما را به نوعي تحت سيطره خود قرار داده و بالقوه سلامت و حتي بقاي نوع بشر را زير سوال برده است. اما آنچه در اين بين مي‌تواند مايه خوش بيني و اميدواري باشد، «شيوه‌هاي مقابله با استرس» است كه به عنوان متغيري ميانجي مي‌تواند پيامدهاي استرس را تحت تأثير قرار دهد. با توجه به مفهوم مقابله در فرهنگ لغات علم روانشناسي، ديگر تغييرات و رويدادهاي زندگي به خودي خود پيش بيني كننده احتمال بيماري‌ها نخواهد بود و در اين زمينه فقط به عنوان شرط لازم عمل خواهند كرد، زيرا در كنار تمام منابع و عوامل تنش زا، سطحي از استرس كه هر شخص تجربه مي‌كند، به ميزان زيادي توانايي مقابله، نحوه ادراك و قضاوت وي به اين عوامل بستگي دارد (خداياري فرد و پرند، 1390).

روش‌هاي بسياري براي مقابله با استرس وجود دارد. بسياري از اين روش‌ها ماهيت روان‌شناختي دارند. افراد متفاوت با توجه به ويژگي‌هاي شخصيتي خود، هر يك روشي را براي مقابله با استرس بر مي گزينند. برخي سعي مي‌كنند به مشكلات زندگي با ديد مثبت بنگرند، بعضي به دنبال حمايت‌هاي اجتماعي مي‌گردند و عده‌اي ديگر از آن مي‌گريزند. به كار گيري راهبرهاي مقابله‌اي مناسب به مردم كمك مي‌كند تا با استرس و تأثيرات ناشي از آن كنار بيايند.

 راهبردهاي مقابله به روش‌هاي آگاهانه و منطقي مدارا با استرس‌هاي موجود در زندگي اشاره دارد. اين اصطلاح براي روش‌هاي مبارزه با استرس مورد استفاده قرار مي‌گيرد (پورافكاري، 1376).

به نظر ايندلر و پاركر (1994) راهبردهاي مقابله‌اي را مي‌توان به سه دسته تقسيم كرد:

•           راهبرد تكليف مدار: اين راهبرد مستلزم حصول اطلاعات درباره موقعيت تنش زا و پيامدهاي احتمالي آن است. افرادي كه از اين راهبرد استفاده مي‌كنند، تلاش مي‌كنند تا فعاليت‌هاي خود را با توجه به اهميت آن اولويت بندي كنند و با مديريت زمان به انجام به موقع فعاليت‌ها مباردت مي‌ورزند.

•           راهبرد هيجان مدار: اين راهبرد مستلزم يافتن روش‌هايي براي كنترل هيجان‌ها و تلاش براي اميدوار بودن به هنگام مواجهه با موقعيت‌هاي تنش زاست. افرادي كه از اين راهبرد استفاده مي‌كنند، ضمن اينكه بر هيجانات خود كنترل دارند، ممكن است احساساتي چون خشم يا نا اميدي را نشان دهند.

•           راهبرد اجتناب مدار: اين راهبرد مستلزم انكار يا كوچك شمردن موقعيت‌هاي تنش زاست. افرادي كه از اين روش استفاده مي‌كنند، هشيارانه تفكرات تنش زا را واپس راني كرده و تفكرات ديگري را جايگزين آن مي‌كنند.

هنگامي‌كه افراد بتوانند به طور منطقي موقعيت‌هاي تنش زا را طبقه بندي كنند، راهبرد تكليف مدار بيشترين تأثير را دارد، ولي در صورتي كه افراد نتواند موقعيت‌هاي تنش زا را پيش بيني و براي آن راه حل‌هايي اتخاذ كنند، راهبرد هيجان مدار مؤثرتر واقع مي‌شود (آيزنك ، 1995). راهبردهاي مقابله‌اي مناسب از بروز بيماري‌هاي ناشي از استرس جلوگيري مي‌كنند، اگرچه بيماري‌ها منشأ و علل مختلفي دارند، سبك زندگي و ويژگي‌هاي شخصيتي نيز در بروز انها دخالت دارند. روان شناسان معتقدند حتي درمان وخيم‌ترين بيماري‌هاي جسماني مستلزم تغيير الگوهاي پاسخ افراد است (برانون  و فيست ، 1997).

لازاروس (1982) دو راهبرد را براي مقابله با استرس پيشنهاد كرد؛ مقابله متمركز بر مسئله و مقابله متمركز بر هيجان.

•           مقابله متمركز بر مسئله: راهبردهاي مقابله مسئله مدار، راهبردهايي هستند كه مستقيماً به موقعيت يا محرك استرس زا مربوط مي‌شوند، به طوري كه در نهايت آن را كاهش مي هند يا برطرف مي‌كنند. اين شيوه‌ها عموماً همان راهبردهاي مسئله گشايي هستند. بنابراين اگر شخص مسايل را بهتر حل كند، راهبردهاي مقابله مسئله گشايي موثرتري را صورت بندي خواهد كرد (هافمن و همكاران،1997، ترجمه، بحيرايي و همكاران 1386). تدابير حل مسئله شامل: تعريف مسئله، يافتن راه حل‌هاي گوناگون، سبك سنگين كردن راه حل‌ها به لحاظ سود و زيان آنها، انتخاب و به كار بستن راه حل انتخابي است. تدابير حل مسئله ممكن است متوجه ي خود شخص هم بشود، به اين معنا كه به عوض تغيير محيط، شخص در خودش تغييري ايجاد كند: سطح آروزمنديش را تغيير دهد، هدف و محمل خشنودي ديگري در پيش گيرد يا مهارت‌هاي تازه يي بياموزد. موفقيت اين تدابير به دامنه تجربيات و خويشتنداري شخص بستگي دارد (اتكينسون و همكاران، 1983، ترجمه براهني و همكاران، 1385).

•           مقابله متمركز بر هيجان: آدمي براي جلوگيري از فرسودگي ناشي از هيجان‌هاي منفي كه منجر به درگير نشدن با جريان‌هاي عملي مسئله است، به مقابله‌ي هيجان مدار رو مي‌كند. علاوه بر اين در مواجهه با مسئله هاي لاينحل نيز مردم به اين شيوه مقابله دست مي‌زنند. شيوه‌هاي بسيار متعددي براي مقابله با هيجان‌هاي منفي وجود دارد. بعضي از محققان، اين شيوه‌ها را به دو دسته‌ي رفتاري و شناختي تقسيم كرده‌اند. تدابير رفتاري عبارت است از دست زدن به تدابير فيزيكي از قبيل ورزش يا مصرف الكل يا ساير داروها؛ خالي كردن خشم خود بر سر ديگران، و درخواست حمايت عاطفي دوستان براي دور نگه داشتن ذهن خود از مسئله و كم كردن از تهديد موجود، از راه تغيير معناي موقعيت. تدابير روان‌شناختي غالباً شامل ارزيابي دوباره موقعيت‌هاست. طبعاً انتظار داريم بعضي تدابير رفتاري و شناختي، انطباقي باشند و بعضي ديگر، فقط شخص را گرفتار تنش و فشار بيشتر سازد (اتكينسون و همكاران، 1983، ترجمه براهني و همكاران، 1385).

اگر چه ما معمولاً، از راهبرد خاصي براي موقعيت‌هاي معيني استفاده مي‌كنيم، اما رفتار مقابله‌اي متمركز بر مسئله، در مورد حوادثي كه فراتر از توانايي و كنترل ما نيستند، بهتر عمل مي‌كند. گاهي مي‌توانيم با اتخاذ چند فعاليت، مشكل را بهبود بخشيم و آن را برطرف كنيم. به عبارت ديگر، وقتي ما حادثه‌اي را به عنوان حادثه قابل كنترل ارزيابي مي‌كنيم، تمايل به استفاده از رفتارهاي مقابله‌اي متمركز بر مسئله داريم. اما در موقعيت‌هاي ديگري كه مي‌دانيم عملكرد اثر مفيدي را به وجود نخواهد آورد يا حتي ممكن است موقعيت و مشكل را بدتر سازد، ترجيح مي‌دهيم كه از رفتار مقابله‌اي متمركز بر هيجان استفاده كنيم.

تمايز ميان مقابله مبتني‌ بر مسئله و مقابله مبتني بـر‌ هـيجان‌ حايز‌ اهميت است. تحقيقات اين مسأله را نـشان‌ مي‌دهند كه‌ پاسخ‌ افراد‌ بـه‌ مـقياس‌هاي‌ مقابله‌اي‌ چند عامل را شكل مـي‌دهد. اين‌ تحقيقات (فلكمن و لازاروس ،1986؛ كارور و شاير،1989؛ اندلر و پاركر،1990؛ كلينكه،1991؛ ديويس،2001 )بيانگر آن است كه گرايش‌هاي مقابله‌اي ممكن است‌ يكي از اين موارد را دربرداشته باشد:

مقابله فعال: فرايند اتـخاذ گـام‌هاي‌ مقابله‌اي به منظور از بين بـردن عـامل اسـترس‌زا يا خنثي‌ كردن تـأثيرات آن اسـت. مقابله فعال مشتمل بر اقـدام مـستقيم، افزايش تلاش و كوشش و تلاش براي اجراي يك روش مقابله‌اي است. استفاده از اصطلاح‌ مقابله ‌ فعال در واقع‌ شبيه نظريه  اصـلي لازاروس و فـولكمن (4891) است كه اصطلاح مقابله مبتني بر مـشكل‌ را بـه كار بردند.

برنامه‌ريزي: عبارت اسـت از انـديشيدن در مـورد اينكه چگونه با عـامل استرس‌زا مقابله‌ كنيم. فرايندهاي برنامه‌ريزي‌ مبتني‌ است بر؛ درصدد اقدام عملي برآمدن، طرح‌ريزي در مورد اينكه چه اقدامات عملي انـجام گـيرد و چگونه به بهترين شكل ممكن از عـهدهء مشكل بـرآييم. اين اقـدام،اقدامي مـبتني‌ بـر‌ حل مشكل است.

 

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع راهبردهاي مقابله اي ( فصل دوم پايان نامه )

فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره درمان شناختي رفتاري اختلال اضطراب اجتماعي

۶ بازديد
فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره درمان شناختي رفتاري اختلال اضطراب اجتماعي

فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره درمان شناختي رفتاري اختلال اضطراب اجتماعي

دانلود فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره درمان شناختي رفتاري اختلال اضطراب اجتماعي

فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره درمان شناختي رفتاري اختلال اضطراب اجتماعي
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 86 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 22

فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره درمان شناختي رفتاري اختلال اضطراب اجتماعي

در 22  صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع درمان شناختي رفتاري اختلال اضطراب اجتماعي

 

درمان شناختي رفتاري

  اختلال اضطراب اجتماعي مبتني بر الگوي هافمن

اين درمان بدين منظور طراحي شده است تا مجموعه ي نظام داري از فرضصت ها را براي مراجعان فراهم سازد، به طوري كه آنها بياموزند موقعيتهاي اجتماعي تهديد كننده نيستند، خطاهاي اجتماعي مهلك و شرم آور نيستند، و نقايص و كاستيها در عملكرد اجتماعي به اندازه اي كه پيش بيني مي كنند فاجعه آميز نيستند. در طي جلسات، وظيفه درمانگر اين است تا، در حالي كه به روش هاي مختلفي كه درمانجو يادگيري اين الگوهاي جديد را از خود دريغ مي كند توجه كند، اين فرصتهاي يادگيري جديد را نيز براي وي فراهم آورد. درمانگر به عنوان يك مربي خبره عمل مي كند، فرصت هاي يادگيري را تنظيم مي كند، درمانجو را براي اتخاذ تفاسير صحيح از عملكرد جاري خود راهنمايي مي كند، و با شوخ طبعي، انگيزه دادن، تشويق كردن و ديگر فنون، زمينه اي را براي مراجع فراهم مي كند تا تفاسير و جايگزينهاي جديدي را در مورد اكثر موقعيتهاي اجتماعي ترس آور در معرض آزمايش قرار دهند. در طي پيشرفت درمان، با كمك كردن به مراجعان براي تبديل شدن به درمانگر خودشان، ماندگاري درمان بيشتر مي شود؛ اين كار از طريق فهم و به كاربرد تدابير درماني بر روي خودشان صورت مي گيرد. چنين استقلال عملي در به كار بردن مهارت هاي درماني، با فراهم كردن يك الگو از اختلال توسط درمانگر آغاز مي شود. اين الگو يك راهنما براي دنبال كردن مداخلات فراهم مي كند، و به مراجعان كمك مي كند ببينند كه هر جزء از مداخلات بخشي از يك طرح كلي است كه عوامل نگهدارنده اختلال اضطراب اجتماعي را حذف مي كند. همچنين اين الگو فضايي براي مراجعان فراهم مي كند تا به گونه اي به اختلال خود بنگرند كه ممكن است به آنها كمك كند تا تلاش هاي حل مسئله ناكارآمد خود را رها كنند، و به طور متفاوتي به ناهماهنگي و هجوم علائم خود كه در لحظات ترس بروز مي يابند، پاسخ دهند (هافمن و اتو،2010؛ ترجمه خانزاده، سلطاني و سعيديان اصل، 1392).

پس از اين الگو آموزشي ارائه شد، ابزار اصلي براي تغيير، مواجهه گام به گام است. در اينجا وظيفه ي درمانگر كمك به يادگيري مراجعان از طريق عمل كردن است تا اين مواجهه ها را انجام دهند، به اندازه كافي در موقعيت هاي اجتماعي قرار بگيرند، و به طور منطقي آنچه كه در آن موقعيت در حال رخ دادن است را ارزشيابي كنند؛ با اين كار بر ترس خود غلبه مي كنند و انتظارات غلط آنها تصحيح مي شود. اگر مواجهه گام به گام ابزار اصلي يادگيري درماني باشد، بنابراين هنر تحقيق اين يادگيري از توانايي درمانگر ناشي مي شود تا اين ديدگاه را براي مراجعان فراهم كند كه اضطراب اجتماعي شان مي تواند با نوعي جديد از تمرينات اجتماعي تغيير كند. اين تمرينات اجتماعي، مواجهه هاي اجتماعي فشرده تر و پي در پي را در بر مي گيرد كه با يادگيري ارزشيابي بي طرفانه تر و درست تر تجارب تركيب شده است. بينش حاصل شده از اين تمرينات از مداخلات آموزشي و شناختي ناشي مي شود و اين حس را در مراجعان ايجاد مي كند كه ممكن است مواجهه اجتماعي در زمان درمان در مقايسه با مواجهه هايي كه خودشان انجام مي دهند تاثيرات متفاوتي را در بر داشته باشد. توجه به اين نكته ضروري است زيرا اكثر مراجعان براي سالها مواجهه هاي اجتماعي را به سبك خود انجام مي دهند و بنابراين براي وارد شدن دوباره به اين موقعيتها دودل و مردد هستند.

اگر مراجعان شنسي براي خواند دفترچه پروتكل درماني درمانگران براي درمان اختلال اضطراب اجتماعي را داشته باشند، با چيزي نظير موارد زير مواجهه خواهند شد:

-           شما بايد ياد بگيريد زماني كه از اضطراب به عنوان معياري از عملكرد اجتماعي خود استفاده نمي كنيد، در موقعيتهاي اجتماعي چگونه رفتار كنيد.

-           شما بايد فرصت داشته باشيد به مدت كافي در موقعيتهاي اجتماعي قرار بگيريد تا به اضطراب اجازه دهيد به طور طبيعي از بين برود.

دانلود فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره درمان شناختي رفتاري اختلال اضطراب اجتماعي

مباني نظري پايان نامه كارشناسي ارشد درباره تمرين و فعاليت بدني

۱۲ بازديد
مباني نظري پايان نامه كارشناسي ارشد درباره تمرين و فعاليت بدني

مباني نظري پايان نامه كارشناسي ارشد درباره تمرين و فعاليت بدني

دانلود مباني نظري پايان نامه كارشناسي ارشد درباره تمرين و فعاليت بدني

مباني نظري پايان نامه كارشناسي ارشد درباره تمرين و فعاليت بدني مباني نظري پژوهش پيشينه پژوهش فصل دوم پايان نامه
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 29 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 26

مباني نظري پايان نامه كارشناسي ارشد درباره تمرين و فعاليت بدني

در 26  صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع تمرين و فعاليت بدني

 

2-1.                تمرين و فعاليت بدني

2-4-1.      مفهوم تمرين و فعاليت بدني

تمرين بدني يا نرمش هر نوع فعاليت بدني است كه آمادگي جسماني، تندرستي و سلامت كلي را افزايش داده يا حفظ مي كند. به هرگونه فعاليت يا حركت بدن كه در اثر انقباض و انبساط عضلات اسكلتيايجاد شده،  نيازمند صرف انرژي است، فعاليت بدني گفته مي شود . گروه بندي انواع  فعاليت بدني با توجه به تعريف آن بر اساس ميزان زمان اختصاص يافته در طول روز را به انواع  فعاليت بدني حين انجام كار، فعاليت بدني حين نقل و انتقال و يا فعاليت بدني بعنوان تفريح و استراحت گروه بندي مي كنند. تعريفي ديگر از انواع فعاليت بدني بر اساس احساس شدت وارد شده بر شخص و ميزان تلاش وي درحين فعاليت مي باشد، كه به سه گروه فعاليتهاي بدني  سبك ، متوسط و شديد، براساسميزانانرژي و اكسيژن مصرفشدهگروه بندي مي شود(گرليد[1] و همكاران، 1996).

تمرين بدني به دلايل مختلف از جمله تقويت عضلات و سيستم قلبي عروقي، كسب مهارت هاي تمرين بدني، حفظ يا كاهش وزنو همچنين با هدف تفريح انجام مي شود. تمرين بدني منظم سيستم ايمني بدنرا تقويت ميكند و به جلوگيري از بيماري هاي فراوانيمانند بيماري هاي قلبي و عروقي، ديابت نوع ۲ و چاقي مفرطكمك مي كند. تمرين بدني همچنين سلامت روانيرا بهبود مي بخشد، به جلوگيري از افسردگي كمك مي كند و باعث حفظ و بهبود اعتماد به نفسمثبت ميشود. تمرين بدني حتي باعث خوش اندامي و افزايش جاذبه جنسي فرد ميشود كه خود در بهبودِ بيشتر اعتماد به نفس موثر است. چاقي در كودكي، يك نگراني در حال رشد جهاني است حال آن كه تمرين بدني به كاهش برخي از اثرات چاقي دوران كودكيو بزرگسالاي مرتبط است(گرليد و همكاران، 1996).

2-4-2.      فعاليت قدرتي

تمرين قدرتي[2]،شيوه‌ي تمريني خاصي است كـه در آن،مقاومت خارجي براي گسترش توانايي‌هاي عملكردي عضله،افزايش و كاهش داده مي‌شود. به عبارت ديگر، تمرينات قدرتينوعي فعاليت بي هوازي است كه طي آن از انقباض عضلاني براي افزايش قدرت و حجم ماهيچه‌ها استفاده مي‌شودبرنامه‌هاي تمرين‌هاي قدرتي،شبيه هم نيستند و هدف‌هاي مشتركي نيز ندارند،چون هدف‌هاي تمرين،با نيازمندي‌هاي فردي ارتباط دارند.طرح برنامه‌اي مناسب همراه با نظارت هوشمندانه، تمرين مقاومتي را ايـمن،جالب توجه و مفرح مي‌كند كه براي كودكان لذت بخش خواهد بود.چنانچه تمرينات قدرتي به درستي به كار بروند، فوايد زيادي در سلامتي كلي بدن همچون افزايش قدرت و سفتي استخوان‌ها، ماهيچه‌ها، تاندون‌ها و رباط‌ها، بهبود عملكرد مفاصل، افزايش متابوليسم بدن، بهبود عملكرد قلب و تنظيم كلسترول بدن دارند(عيوضي، 1384).در ادامه به طور خلاصه انواع تمرين هاي قدرتي آورده شده است:

تمرين مقاومتي. اطلاق عنوان تمرين مقاومتي[3]تقريبا به همه‌ي انواع تمرين قدرتي امكان پذير است. به صورت ويژه، به نوعي از تمرين‌هاي قدرتي گفته مي‌شود كه هر نوع تلاشي عليه نيرويي اعمال مي‌شود كه توسط مقاومت ايجاد شده است (مثلا مقاومت در برابر هل دادن، فشار داده شدن، كشيده شدن، يا خم شدن). تمرينات مقاومتي به منظور افزايش نيرو و اندازه‌ي ماهيچه‌هاي اسكلتي انجام مي‌شوند.


[1]Gerald F

[2]Strength training

[3]Resistance training

دانلود مباني نظري پايان نامه كارشناسي ارشد درباره تمرين و فعاليت بدني

مباني نظري پايان نامه در باره ي نگرش به ازدواج

۱۰ بازديد
مباني نظري پايان نامه در باره ي نگرش به ازدواج

مباني نظري پايان نامه در باره ي نگرش به ازدواج

دانلود مباني نظري پايان نامه در باره ي نگرش به ازدواج

مباني نظري پايان نامه در باره ي نگرش به ازدواج مباني نظري پژوهش پيشينه پژوهش فصل دوم پايان نامه
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 65 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 25

مباني نظري پايان نامه در باره ي نگرش به ازدواج

در 25 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع نگرش به ازدواج

در هر پژوهشي مباني نظري و طرح ديدگاههاي نظريه پردازان از اهميت ويژه اي برخوردار است. يكي از جنبه ها عمده و ضروري در هر پژوهش مطالعه منابع مربوط به موضوع مورد تحقيق است. در اين راستا در اين فصل ابتدا به بررسي مباني نظري نگرش به ازدواج پژوهش پرداخته مي شود و سپس پيشينه تحقيق مورد بررسي قرار مي گيرد.

2-1.                 نگرش به ازدواج

2-1-1.                  مفهوم نگرش

مفهوم نگرش[1]، امروزه يكي از مفاهيم كليدي در روان شناسي اجتماعي است كه از دهه 1950 به بعد متداول گرديده و توجهات زيادي را در بين محققين به خود جلب كرده است و تحقيقات فراواني نيز در اين زمينه صورت گرفته است. تعريفي كه اكثر روان شناسان از واژه نگرش دارند عبارتند از: نگرش، نظامي بادوام است كه شامل يك عنصر شناختي[2]، يك عنصر احساسي[3] و تمايل به عمل است. عنصر شناختي، شامل اعتقادات و باورهاي شخص درباره يك انديشه يا شي است. عنصر احساسي يا عاطفي، آن است كه معمولا نوع احساس عاطفي با باورها ما پيوند دارد و تمايل به عمل به جهت آمادگي براي پاسخگويي به شيوه اي خاص اطلاق مي شود. نگرش، حالت كلي فرد است، در واقع درك ذهني فرد از زندگي، مردم و وقايع. از نقطه نظر فردي، نگرش؛ نحوه ديد افراد به چيزهاست به صورت ذهني و اين مقوله تماما از ذهن آغاز مي شود. نگرش افراد از روي گفتار و كردار آنان براي ديگران مشخص مي شود(پيك[4] و هريس[5]، 2002). نگرش هاي قوي تر، پايدارترند و بيشتر احتمال دارد رفتارها را پيش بيني كنند و نگرش هايي كه مشخصا، مربوط به خود يا دسترسي به آنها زمان بر است؛ پايدارتر هستند و بيشتر احتمال دارد كه به رفتار منجر گردند تا نگرش هاي ديگر (ريجيو[6] و وايزر[7]، 2008).

2-1-2.                  ويژگي هاي نگرش

در زير به برخي از ويژگي هاي نگرش اشاره مي شود (آذربايجاني، سالاري فر، عباسي، كاوياني و موسوي اصل، 1385):

  1. سازه اي است فرضي زيرا خود نگرش، وراي وجود مولفه هايش، وجود عيني ندارد، و قابل مشاهده مستقيم و سنجش كمي نيست و براي كمي كردن آن لازم است به كمي كردن مولفه هاي آن بپردازيم.
  2. اكتسابي است و به تدريج وجود مي يابد؛ زيرا تجربه و آموزش در آن موثر است.
  3. نسبتا پايدار است؛ چون يك نظام است و از ابعاد مختلف و هماهنگ برخوردار است و تغيير آن آسان نيست.
  4. فردي يا گروهي است؛ زيرا در بسياري از مواقع نگرش ما ناشي از موقعيت هاي گروهي است.
  5. دراي مولفه هاي شناختي، عاطفي،  رفتاري است و هريك از مولفه ها مي تواند به صورت هشيار يا ناهشيار باشد.
  6. از ويژگي اصلي يا فرعي برخوردارند، مانند اين كه نگرش مانسبت به شغل، زندگي خانوادگي و مسائل اعتقادي خود (نگرش اصلي) عميق تر از نگرش ما نسبت به پايه تحصيلي فرزند همسايه ما (نگرش فرعي) است.
  7. مولفه هاي هر نگرش، اعم از اصلي و فرعي، با يكديگر تعامل دارند: هيچ رفتاري نيست كه هر قدر هم عقلاني باشد، واجد عوامل عاطفي به عنوان محرك نباشد و نيز بالعكس نمي توان شاهد حالت عاطفي بود مگر اين كه ادراك يا فهم در آن ها مداخله كند.

 


[1] Attitude

[2] Cognitive

[3] Affective

[4] Peake, A

[5] Harris, K

[6] Riggio, H

[7] Weiser, D

دانلود مباني نظري پايان نامه در باره ي نگرش به ازدواج