پايان نامه بررسي ويژگي هاي شخصيتي معلم و استفاده از روش هاي تغيير رفتار در دانش آموزان

فهرست مطالب

مقدمه. 4

بيان مسئله. 6

فرضيه هاي تحقيق. 9

ضرورت و اهميت تحقيق. 9

تعاريف نظري و عملي متغير ها 10

تعاريف عملياتي.. 11

هدف كلي پژوهش... 12

اهداف جزئي پژوهش... 12

پيشينه تحقيق. 12

روش تحقيق. 19

جامعه آماري ، نمونه آماري و روش نمونه گيري.. 20

ابزار پژوهش... 20

روش نمره گذاري.. 25

اعتبار و روايي.. 26

منابع. 27

 مقدمه

 علم حماسه اي است به ديرپايه ابديت و زيبايي آفرينش ، پاسدار معنويت هاي ديريند، رشته ي استوار پيوند جانها و عامل لايزال معرفتها به دلهاي مشتاقان در جوامع انسانها و آموزش و پرورش از اهميت ويژه اي برخوردار است . اين نهاد از مهمترين عوامل رشد اجتماعي ، اقتصادي و تربيتي در هر جامعه اي است و عامل رشد آگاهي و ساماندهي نيروي انساني براي رشد و توسعه جوامع ، نظام آموزش و پرورش است . در نظام آموزش و پرورش هر كشوري عوامل متعددي وجود دارند كه در شكل ، اهداف و كيفيت آن موثرند .

آموزش و پرورش نهادي اجتماعي است كه از زندگي جمعي به وجود آمده و متاثر از محيط اجتماعي است . بنابراين ، آموزش و پرورش پديده اي اجتماعي است ( علاقه مند ،1374 ) .

نظام آموزش و پرورش از عناصر مختلفي تشكيل شده كه هر كدام از عناصر در پيش برد اهداف آن موثرند . معلم ، به عنوان يكي از عناصر ،اهميت خاصي در نظام تعليم و تربيت دارد . امروزه عقيده براين است كه براي به حداكثر رساندن فرصتهاي آموزش و يادگيري در فرآيند تعليم و تربيت براي تمام فراگيران ، بايد سياست گذاران و رهبران آموزشي اطمينان يابند كه معلمان،آموزشهاي مبتني بر استاندارد را اجرا مي كنند (كاستيلو،2002،ص1 ) .

يادگيري در مدرسه فعاليتي مدام و مستمر است كه در چهارچوب كلاس درس معلم و به مدد كتابهاي درسي انجام مي شود . آنچه در كلاس درس بيشترين اهميت را دارد برقراري رابطه ي موثر و مناسب با دانش آموزان مي باشد . چنانچه معلمان بخواهند در روابط انساني موفق باشند ، بايد انواع ارتباط و مهارتهاي اساسي ارتباط را مد نظر قرار دهند (صالحيان،1379) . روابط انساني خوب روابطي است كه به سلامت رواني ، اجتماعي و ذهني منجر شود (اردبيلي،1376،ص309) .

در حالي كه معلمان مي توانند از مجموعه اي از دانش و مهارت در تدريس استفاده كنند ، ايجاد ارتباط خوب با دانش آموزان مربوط به شخصيت و خصوصيات موثري است كه معلم نياز به داشتن آنها دارد(خين و آپتوتاسامي،2005) .

بدون شك يكي از مباحث اصلي و بنيادي علم روانشناسي ويژگيهاي شخصيتي مي باشد . از آنجا كه اين ويژگيها زيربناي نظام رفتاري افراد را تشكيل مي دهند ، پرداختن به اين مقوله مي تواند جنبه هاي خاصي از عملكرد افراد را در زمينه هاي مختلف روشن سازد . از مصاديق بارز اين موضوع ، همانطور كه اشاره شد تاثير ويژگيهاي شخصيتي افراد بركاركرد شغلي آنها مي باشد .

بنابراين موضوع مهمي كه رفتارها و برخوردهاي معلمان در كلاس درس را توجيه مي كند ويژگيهاي شخصيتي آنها مي باشد . ويژگيهاي شخصيتي معلمان است كه چگونگي ارتباط با دانش آموزان را مشخص مي كند و اگر رابطه نباشد ، آموزش معني ندارد . مسلم است كه چگونگي كيفيت رابطه ي معلم و دانش آموز تا حدود زيادي روي يادگيري او تاثير مي گذارد . درواقع جنبه هاي موثر روابط ميان فردي اساسي در كلاس براي يادگيري دانش آموزان از جنبه هاي فهم ذهني كم اهميت تر نيست (كازدن ، 2001) . معلمان بايد بتوانند روابط انساني و عاطفي بسيار نزديكي بين خود و دانش آموزان برقرار كنند تا رسالت اصلي خود را كه يادگيري دانش آموزان و پيشرفت تحصيلي آنهاست را به نحو احسن انجام دهند زيرا كه آنها جامعه سازان آينده ي كشور مي باشند .

پايان نامه بررسي رابطه نقش اعتماد به نفس و خود باوري

چكيده

    هدف از پزوهش حاضر بررسي نقش اعتماد به نفس و خودباوري در پيشرفت شغلي افراد مي باشد. اين تحقيق از نوع ميداني توصيفي است . جامعه آماري تحقيق را كليه شاغلين استان اردبيل تشكيل مي دهند. نمونه تحقيق شامل 100 نفر مي باشد كه 50 نفر آن اختصاص به زن ها و 50 نفر اختصاص به مردها دارد كه به روش تصادفي خوشه اي انتخاب شده اند. كليه آزمودني هاي پژوهشي با پرسشنامه هاي محقق ساخته مورد ارزيابي قرار گرفتند . دادههاي جمع آوري شده با روش هاي آمار توصيفي و استنباطي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.

    با توجه به اينكه خطاي آزمون بالاتر از حد استاندارد يعني 5% است بنابراين آزمون معنادار نيست يعني بين اعتماد به نفس و شغل افراد رابطه معناداري وجود ندارد با توجه به خطا آزمون بين اعتماد به نفس و تحصيلات افراد رابطه معني داري وجود ندارد. با توجه به اينكه سطح معنا داري آزمون 2% و كمتر از حد استاندارد يعني 5% است پس نتيجه گيري مي شود كه آزمون معنادار است.

مقدمه

    ميزان موفقيت و دست يافتن به اهداف زندگي فردي و اجتماعي انسان ، بستگي به ميزان اعتماد به نفس او دارد ؛ زيرا اعتماد به نفس تاثير به سزايي در سازماندهي رفتارهاي سالم و سازندي فردي و اجتماعي انسان ها دارد. زندگي فارغ از ارتباط با ديگران، نه ممكن است و نه مطلوب، زيرا انسان موجودي است اجتماعي و بر قراري ارتباط يك نياز ضروري در زندگي انسان به شمار مي رود. گاه به دلايل برخي عوامل رواني نهفته در درون فرد، اتفاق مي افتد كه فرد آنگونه كه شايسته و بايسته است در ميان اجتماع حضور نيابد. يكي از مهمترين عوامل رواني كه در بروز شكست ها و ناكامي ها و ايجاد موانع در مسير يك زندگي پر نشاط و موفق، نقش تعيين كننده دارد. نبود اعتماد به نفس در انسانهاست كه مي تواند براي فرد پيامدهاي منفي و زيانبار بسياري ايجاد كند.

    اغلب مردم معناي واقعي كلمه ي اعتماد به نفس» را به خوبي درك نمي كنند . به همين دليل آن نوع از اعتماد به نفس و خود باوري كه مطلوب و مورد نظرشان است در زندگي تجربه نمي كنند. چون فكر مي كنند اعتماد به نفس يعني اين كه ايمان و اعتماد به موفقيتهايي كه در كارها به دست مي آورند. در صورتي كه اعتماد به نفس واقعي و حقيقي آن است كه قبل از اين كه در كارها موفق شويم نوعي اعتماد به توانايي خود براي انجام آن كار داشته باشيم. وقتي اعتماد به نفس و خود باوري خود را براساس آن كه و انچه به راستي هستيد و نه براساس موفقيت ها و دستيابي ها يا شكست ها و ناكامي هاي خود بنا مي كنيد. چيزي را در خود خلق مي نماييد كه هيچ كس و هيچ چيزي ياراي گرفتنش را از شما نخواهد داشت .

پايان نامه بررسي رابطه هيجان خواهي و هوش هيجاني و رفتارهاي پرخطر در دانش آموزان

فهرست مطالب

مقدمه. 4

بيان مسئله. 5

ضرورت و اهميت تحقيق. 9

اهداف تحقيق. 9

فرضيه هاي پژوهش... 10

تعريف مفهومي و نظري.. 11

هوش هيجاني.. 11

هيجان خواهي.. 11

تعريف عملياتي.. 12

پيشينه پژوهش... 13

نمونه و روش نمونه گيري.. 16

روش پژوهش... 16

ابزار پژوهش... 17

مقياس كوتاه هيجان خواهي زاكرمن.. 18

روش تجزيه و تحليل داده ها 19

منابع. 20

مقدمه

انسانها از نظر پايه ارثي انگيختگي و واكنش پذيري نسبت به محركهاي محيطي ، تفاوت دارند. منظور از سطح پايه انگيختگي اين است كه يك نفر بدون تحريك بيروني ، چقدر برانگيخته است . واكنش پذيري ، به واكنش انگيختگي فرد هنگام قرار گرفتن در معرض تحريك بيروني ، اشاره دارد. هيجان خواهي¹ نوعي صفت شخصيت است كه با انگيختگي و واكنش پذيري ارتباط دارد. فرد زياد هيجان خواه ، تحريك بيروني مداوم مغز را ترجيح مي دهد ، از كارهاي تكراري كسل مي شود و همواره در جستجوي راه هايي براي افزايش دادن انگيختگي از طريق تجربيات هيجان انگيز است. فرد كم هيجان خواه ، تحريك مغزي كمتري را ترجيح مي دهد و كارهاي تكراري را نسبتاً خوب تحمل مي كند. بطور كلي سازه هيجان خواهي مربوط مي شود به اينكه سيستم عصبي مركزي فرد(مغز و نخاع شوكي) تا چه اندازه اي به تغيير و تنوع نياز دارد ، بطوري كه افراد هيجان خواه ترجيح مي دهند فعاليت هاي خود را تغيير دهند ، كانالهاي تلويزيون ، داروها و شريكان جنسي خود را عوض كنند و الي آخر(ريو² 2004 ، ترجمه سيد محمدي) هوش عاطفي به عكس بهره هوشي قابل تغيير و وابسته به شرايطي است كه فرد در آن بزرگ مي شود و اين نكته مثبت زندگي است و بهتر است احساسات و هيجانات خود را كنترل كنيم. ما تنها قسمتي از خلق و خوي خود را از طريق وراثت و ژنتيك دريافت مي كنيم و محكوم نيستيم كه تا آخر عمر با همان خلق و خوي زندگي كنيم.

هوش منطقي از طريق وراثت و هوش عاطفي از طريق آموزش و يادگيري ايجاد مي شود. دانيل گلمن محقق و پژوهشگر دانشگاه راتگرز مي گويد :

«بدون داشتن هوشي عاطفي بالا هو مي توان در رهبري موفق شد به شرطي كه خيلي خوش شانس باشيم و شرايط به نفع ما باشد». (شريفيان ثاني، 1383)

گزارش كارورزي بررسي سيستم بانك ملي

تاريخچه:

قبل از بررسي تاريخ و پيشينه تاسيس بانك ملي ، بصورت خلاصه مروري بر نحوه پيدايش بانك و بانكداري در ايران مي پردازيم.

در عصر صفويه صرافي هايي معتبر در ايران سامان يافته بودند كه با سقوط دولت صفوي و نظام اداري اصفهان از هم پاشيدند . در دوره قاجاريه عده اي صراف با يك نظام عقب مانده متناسب با ديگر نمادهاي حكومتي عمدتا بروات با بهره گزاف و حواله پول از ثمري به ثمر ديگر در ازاي دريافت كارمزد مشغول بكار بودند .كه اين حوالجات در حكم اسكناس بوده و بيچك ناميده مي شود فكر تاسيس در بين متفكران و سرمايه داران ايران از جمله ميرزا ملك خان و حاج امين الغرب كه از بين متفكران و روشن فكران دوره ناصر الين شاه بودند شايع بود .سر انجام در سال 1267 شمسي يك موسسه انگليسي بانك جديد شرق را در ايران  تاسيس نموده كه منجر به  تاسيس بانك شاهنشاهي گرديد و امتياز نشر اسكناس را در ايران به دست آورد و بدين ترتيب بانك شاهنشاهي عرضه پول و سرمايه و بانكداري در ايران شد و اين سر آغازي شد براي فعاليت بانكداري در ايران  شد.

با اين مقدمه به روز تاسيس بانك ملي و تحولات مربوطه مي پردازيم.

انديشه تاسيس بانك ملي در ايران به عهد قاجاريه باز ميگردد كه ميرزا ابراهيم خان معلون الدوله وزير تجارت وقت قصد داشت بانك فلاحتي با سرمايه خود ايرانيان افتتاح نمايد كه متاسفانه صورت خارجي به خود گرفت در شهريور 1309 وزارت ماليه وقت قانوني را از تصويب گذراند كه به موجب اين قانون وزارت ماليه از سال 1309 تا ده سال مي بايست هر سال مبلغي كه كمتر از پانصد هزار تومان نمگيرديد را براي تشكيل بانك فلاحتي به بانك ملي پرداخت نمودند در اين قانون ذكر شده بود كه اهميت بانك فلاحتي شايد از ايجاد بانك ملي كمتر نباشد و براي يك مملكت  ملي جزء واجبات شمرده ميشود .

در ماده سوم قانون مزكور پيش بيني شده بود هر گاه دامنه معاملات صندوق فلاحتي توسع يابد موسسه مزبور تبديل به بانك مستقل خواهد شد.در مواردي از اين قانون نيز در حوزه فعاليت شعبه فلاحتي معين شده بود.

در فاصله سالهاي 1309 تا 1312 دامنه فعاليت مثبت و معاملات شعبه فلاحتي با همت و تلاش  معدود كاركنان ، اين شعبه ارتقاء پيدا كرد و به همين منظور بانك ملي پيشنهاد تاسيس بانك فلاحتي ايران را به هيات دولت ارايه داد كه نهايتا در تاريخ 21/3/1312 اجازه تاسيس بانك فلاحتي و صنعتي يا سرمايه اوليه بيست ميليون ريال در مجلس شوراي ملي تصويب گرديد .

به لحاظ كمبود نيروهاي انساني متخصص در ايران كاركنان اوليه بانكها از بين مستشاران خارجي انتخاب ميشدند و با ملاحظه جميع مسائل روز كارل آكر آلماني به عنوان اولين مدير عامل بانك فلاحتي و صنعتي انتخاب گرديد كه البته سوابق و مستندات موجود نشان مي دهد عملكرد شايسته اي داشته و صادقانه خدمت كرده است.در اواخر سال 1318 بانك فلاحتي  با تصويب عئيت مديران به بان ملي و پيشه و هنر ايران تغيير نام پيدا كند و در سال 1341 با دستور هئيت وزير وقت مرحوم دكتر محمد مصدق بانك ملي پيشه وهنر ايران را به بانك ملي ايران تبديل كرد كه در سال 1342 هيئت وزيران نام بانك را به بانك اعتبارات ملي و عمران روستايي نغيير نام دادند و بلاخره در تاريخ 22/10/1348 قانون تشكيل بانك تعادل ملي از تصويب گذشت و اين نام تا سال 1358 دوام آورد .و در سال 1345 به موجب قانون مجلس سنا و ملي صندوق توسعه ملي تاسيس گرديد هدف از تشكيل اين صندوق تشويق بخش خصوص براي سرمايه گذاري در بخش ملي و دامپروري ، بسط و ترويج ملي تجاري و عمران اراضي و همچنين با هدف كمك به توسعه اقتصادي صادرات و تحولات ملي بوده است.صندوق توسعه ملي در دي ماه 1352 به بانك توسعه ملي تبديل و تا سال 1358 به فعاليت خود ادامه داد.

در سال 1358 و پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران مصوبه مجمع عمومي بانكها با استناد به ماده 17 لايحه قانون اداري امور بانكها مصوب شوراي محترم انقلاب اسلامي ايران بان ملي از ادغام بانكهاي تعاون ملي و توسعه ملي ايران تشكيل و اساسنامه آن در تاريخ 24 تير ماه 1359 به تصويب مجمع عمومي بانكها رسيد.اين بانك به عنوان تنها بانك تخصصي در بخش ملي از ابتداي تاسيس تا كنون در جهت تامين اعتبارات خرد و كلان بخش ملي فعاليت داشته و مجري سياستهاي دولتها در اين قسمتها بوده است.

از مهمترين فعاليتهاي بانك تاسيس صندوق هاي در سالهاي 1319 بوده است كه با الهام از روش مربوط در فرانسه صورت گرفته است مشكل خرده مالكان و كشاورزان كه به دليل عدم ارائه وسقه ملكي و ثلتي بلامانع و وجود تزريقات طولاني براي پرداخت وام و پراگندگي روستاها و مزارع نم توانستند از اعتبارات استفاده نمايند از جمله مسائل مهم و قابل ذكر در تاريخچه بانك ملي نام بلند آوازه استاد سيد محمد حسين بهجت تبريزي متخلص به شهريار مي باشد كه قسمتي از عمر خود را در بانك سپري نموده اندكه خود در اين باره فرمودند "شكر دارم كه اگر خدمت بانكي كردم خدمت در بانك ملي بود "و هم اكنون دست نوشته ها و دفاتر كل شعبه تبريز كه با خط زيباي استاد و به زبان تركي تحرير گرديده اند و در موزه بانك ملي موجود است

پايان نامه  عوامل موثر در شكوفايي خلاقيت دانش آموزان پسر مقطع متوسطه

مقدمه

خلاقيت يكي از مفاهيم بحث برانگيز در حوزه روان شناسي به شمار مي رود و در عصر حاضر مورد اقبال و نظر قرار گرفته است، بي شك در جهان فوق صنعتي امروز خلاقيت يكي از تكنيك هاي مهم و دستيابي به اكتشافات، اختراعات و پيشرفتهاي علمي، فني و هنري تلقي مي شود. شايد بدين دليل است كه اين قريحه در دوران كودكي بسيار مورد آموزش و حمايت قرار مي گيرد(شكركن،1373)

اگر لحظه اي به جهان پهناوري كه در آن به سر مي بريم بيانديشيد با نگاهي دقيق تر و عميق تر ، به نشانه هاي بسياري از تنوع خواهيم رسيد. انسانها، حيوانات، گياهان، آسمان و ستارگان، اعماق نا مكشوف، شب و روز ، كوه ها و صخره ها، فصول مختلف و صدها نمونه ديگر نشانه هايي از تنوعي عظيم در عالم هستي است، بدون شك اين تنوع ريشه در آفرينندگي خالق جهان دارد به تعبير ديگر خداوند اولين خلاق جهان است و خلاقيت او تنوع و زيبايي مسحور كننده اي را در جهان نهاده است. انسان نيز به عنوان كامل ترين و عالي ترين مخلوق الهي و جانشين خالق، تنها متفكر خلاق در چرخه مخلوقات به شمار مي رود البته نه به تمامي و كمال همچون خالق خود، اما او نيز به ميزاني تحسين برانگيز به ابداع و آفرينش و خلق زيبايي هاي هنري، صنعتي و علمي همت مي گمارد.آزاد كردن نيروهاي مردم و قدرت خلاق آنان سرلوحه دورنماي آينده اي است كه در برابر تكامل تعليم و تربيت در جهان فردا گسترده است.در آشنايي كودك به زندگي جمعي و فرهنگ جامعه خانواده نقش مؤثري را اجرا مي نمايد موقعيت جو عاطفي، وضع اقتصادي، افكار، عقايد ،آداب و رسوم ايده آلها و آرزوهاي والدين و سطح تربيت آنها در طرز رفتار كودكان نفوذ فراوان دارد و به اين ترتيب خانواده جايي است كه براي نخستين بار خود را مي بينيم و صميميت و احساس را درك مي كنيم و مي آموزيم كه احساس چيست و چگونه مي توانيم آن را ابراز كنيم پدر و مادر هستند كه احساسات قابل قبول را مشخص مي سازند. عامل ديگر از شروع قرن بيست و يكم تا به حال كه جو عاطفي خانواده نيز بر روي آن تأثير مي گذارد خلاقيت يك بشر است كه يكي از اهداف مهم آموزش و پرورش مي باشد كه متأسفانه به مسئله خلاقيت به صورت بنيادي و ريشه اي پرداخته نشده است و به رشد و شكوفايي آن اهميت داده نمي شود در صورتيكه بايستي به خلاقيت و نوآوري كه نياز فعلي بشر مي باشد توجه كلي كرد(سليمان نژاد،1371).

بيان مسئله

به طور كلي ما در كليه اين تحقيق با دو نوع خانواده سر و كار داريم كه نوع اول با نام خانواده هاي آسيب زا يا الگوي خانوادگي آسيب زا معرفي مي شود كه شكل ارتباط را در آن مي توان به صورت بسته يا مستبد نشان داد كه تصميم گيرنده در آن خانواده به جاي فرد مي باشد، بدون شك نقض عوامل خانوادگي در آسيب رساني به خلاقيت چنان بزرگ و شگرف است كه مي توان آن را عامل زمينه ساز براي تأثير ساير الگوها(فردي، آموزشگاهي، اجتماعي) تلقي كرد، بسياري از آسيب هاي جدي كه بر تفكر فرد و شخصيت خلاق وارد مي شود معمولاً از رفتارها، موضع گيريها و برخوردهاي احتمالي نزديكان با فرد خلاق ناشي مي شود انسانها بخش بزرگ و پراهميتي از چرخه رشد و تحول خويش را در فضاي فرهنگي و تربيتي خانواده مي گذرانند بنابراين طبيعي است كه عميقاً تحت تأثير آنچه در درون خانواده آسيب زا باشد، زمينه هاي شكوفايي تفكر و شخصيت خلاق شديداً صدمه خواهد ديد، و نوع دوم جزو خانواده هايي است كه با عنوان خانواده هاي زمينه ساز معرفي مي شود كه شكل ارتباط در آن را مي توان به صورت آزاد منشانه يا همان دموكراتيك نشان داد كه تصميم گيرنده در آن خود فرد علاوه بر خانواده مي باشد و همچنان فرد در مسائل شخصي و عمومي خانواده حق اظهار نظر را دارد. خانواده در مهيا ساختن بسترهاي رشد و پرورش خلاقيت نقش مهمي بازي مي كند؛ زيرا خلاقيت انسان تا حد زيادي وابسته به خانواده است اين وابستگي باعث مي شود بخش مهمي از عكس العملها، مهارت ها و تواناييهاي فرزندان عميقاً از نظام تربيتي و آموزشي خانواده متأثر شود، شايد آنقدر كه بتوان گفت حتي الگوهاي فردي زمينه ساز نيز تا حد زيادي بر نظام پرورشي و تربيتي(سازنده و مولد) خانواده تكيه مي زند، خلاقيت در اين تحقيق بدين گونه تعريف مي شود فرد در راستاي خلاقيتهاي بالقوه خود به بالفعل برسد و به درستي تواناييهايش را شناخته و در رسيدن به اهدافش از آنها استفاده كند، از چشم انداز روانشناسي نيز خلاقيت مفهوم يا پديده اي يگانه و بديع فرض شده است با اين تأكيد كه خلاقيت يك فرآيند رواني است، فرآيندي كه به خلق كردن، ايده پروري، مفهوم سازي، ارايه اشكال هنري و علمي يا توليدات صنعتي منجر مي شود بنابراين خلاقيت يك فرآيند رواني تصور مي شود كه يكتا و يگانه بوده و خاصيتي ابداعي دارد. با توجه به اهميتي كه در مورد خانواده و نقش آن در خلاق بودن يا نبودن فرزندان گفته شد پژوهشگران تأكيد زيادي بر شناسايي تأثيرات محيط خانواده در ميزان خلاقيت نشان مي دهند كه از جمله اين تأثيرات مي توان به جو عاطفي خانواده، شيوه هاي تربيتي و نگرشهاي تربيتي اشاره كرد.(عليرضا پير خائفي 1387)

بررسي وضعيت تاثير مطالعه كتابهاي كمك درسي در بين دانش آموزان

مقدمه

ميزان مطالعه و گرايش به خواندن از مهم ترين شاخص هاي رشد و توسعه است. مطالعه يكي از عوامل موثر براي شكوفايي استعدادهاي بالقوه ي  انساني براي رسيدن به كمال است در پرتو مطالعه، انسان مي تواند با عقايد و افكار گذشتگان آشنا شود و راه خير و صلاح را از راه فساد تشخيص دهد. مطالعه عامل موثري براي جلوگيري از تك بعدي فكر كردن است و زمينه پرورش استعدادهاي  بشر را درابعاد مختلف فراهم مي كند.اهميت كتاب و فرهنگ كتابخواني و جايگاه والاي كتاب بر كسي پوشيده نيست. كتاب از دير باز يكي از مهم ترين ابزار آگاهي و بصيرت به شمار آمده است. يكي از معيار هاي سنجش رشد فرهنگي و فكري هر ملت و كشوري در تعداد كتابخانه ها، كتاب فروشي ها ، كتاب هاي چاپ شده و كتاب خوان هاي آن جامعه است.كتابخواني و بالا بودن ميزان مطالعه در جهان يكي از شاخص هاي توسعه يافتگي و رشد شناخته شده است.مقايسه آمار و هم بيانات رسمي مسئولان فرهنگي كشور از ميزان مطالعه ، نشان مي دهد كه جايگاه مطالعه در كشو ما نسبت به ساير ممالك توسعه يافته وضعيت مطلوبي ندارد و بايد اقداماتي براي ايجاد راه هاي  مناسب ترويج مطالعه و فرهنگ كتابخواني  در كشور فراهم آورد. با در نظر گرفتن سابقه درخشان تاريخي و ديني كشورمان ، ميزان رويكرد افراد به كتاب در مقايسه با ساير جوامع در سطح پاييني قرار دارد.با نگاهي اجمالي به پيشرفت كشور هاي توسعه يافته در مي يابيم كه تحولات عظيم فرهنگي، اقتصادي و صنعتي آنان مرهون توجه خانواده و نظام آموزشي به مطالعه و پژوهش، توسعه و تجهيز كتابخانه ها ، ايجاد فرهنگ مطالعه و ... مي باشد. اما در كشور ما هنوز به مطالعه به عنوان يك نياز مطرح دائمي نگاه نمي شود.از آن جايي كه دوره متوسطه نيز يكي از دوره هاي حساس و اثر بخش در امر توسعه اقتصادي، اجتماعي و ... كشورها مي باشد ، توجه به مسائل اين دوره مخصوصاََ ميزان مطالعه و عوامل موثر بر آن براي گام نهادن به سوي توسعه و پيشرفت ضروري به نظر مي رسد.عادت به مطالعه مستمر و مفيد بخصوص براي جوانان يك نياز اساسي در آموزش و پرورش كشور است.و لازم است اولياء دانش آموزان و مسئولان دبيرستان ها و دست اندركاران نظام تعليم و تربيت با هدف به هنگام كردن اطلاعات خود و آشنايي با يافته هاي پژوهشي محققان و متخصصان در اين امر مهم اقدام نمايند. يافتن راهي مناسب براي آموزش اولياء با شيوه هاي تخصصي و ترغيب و تشويق دانش آموزان به مطالعه كتب غير درسي امري ضروري به نظر مي رسد.لذا تحقيق حاضر سعي در شناسايي ميزان و نوع گرايش هاي مطالعه دانش آموزان دوره متوسطه و عوامل موثر بر آنها را از ديدگاه دانش آموزان دارد. اميد است نتايج تحقيق مورد استفاده مسئولان و برنامه ريزان  در راه ترويج فرهنگ مطالعه و كتابخواني قرار گيرد.

پايان نامه مشكلات خانوادگي و مالي و تاثير آن بر سلامت رواني بين دانشجويان

مقدمه :

انسان دنياي امروزي به لحاظ پيچيدگي هاي زندگي و سرعت تغييرات با مسائل و بحرانهاي زيادي مانند مشكلات خانوادگي، شغلي ، اجتماعي و... دست بگريبان است هر كدام از اين بحرانها مي تواند مشكلات جدي بر چگونگي زندگي ، رفتارهاي فردي و اجتماعي به او تحميل كند . مواجه شدن با اين بحرانها مهارتهاي خاص را مي طلبد . استرس يا فشار رواني نيرويي است كه چون فشار آن بر سيستمي از بدن داده شود كار آن را مختل مي كند و يا اساس واكنش انسان در مواجه با موقعيت هايي كه انجام عملي را مشكل مي سازد و در وراي تواناي انسان است زمينه استرس را فراهم مي كند هر عملي كه موجب برهم خوردن تعادل رواني انسان مي شود استرس زاست عدم پذيرش اجتماعي تغييرات سريع احساس عاطفي عدم توانايي در برقراري ارتباط با ديگران احساس خود كم بيني ، ترس از ابراز وجود ، از دست دادن اعتماد به نفس نوميدي ، مشكلات ناشي از دير رسيدن به محل كار پيشرفت تمدن امروز و گستردگي خانواده ها رشد بي رويه جمعيت ، دگرگوني روابط اجتماعي به خصوص زندگي در شهرهاي بزرگ و پرجنجال و فشارهاي جسمي رواني ناشي از ترافيك و آلودگي هوا و صدا و اثرات آن بر روان و رفتار انسان ، موجبات شديد استرس را فراهم مي كند . در حال حاظر عوامل مولد استرس در جهان نسبت به گذشته بيشتر شده است زيرا بعضي از مكانيزمهاي سنتي كه به مردم كمك مي كرد تا با فشارهاي رواني مقابله كنند به تدريج رو به نابودي مي رود . استرس بخشي از زندگي روزمره است . استرس حالت يا فرايندي روان شناختي است كه در هنگام وقوعش فرد با حوادثي مواجه مي شود كه آنها را نسبت به بهزيستي جسمي و رواني خود تهديدآميز ادراك مي كند . استرس از تعامل با محيط نشأت مي گيرد و زماني رخ مي دهد كه فشارهاي موقعيتي ( واقعي يا ادراك شده ) و منابعي كه فرد در اختيار دارد ناهماهنگي ( واقعي يا ادراك شده ) وجود داشته باشد . حوادث محيطي كه مضر يا تهديدآميز ادراك مي شوند استرس زا هستند و واكنشهاي فيزيولوژيكي و روان شناختي نسبت به آنها با معناي استرس مي باشند استرس شرايط رواني و جسماني خاص را ايجاد مي كند . در زماني كه روي مي دهد فرد بايد بتواند خود را با محيط منطبق و سازگار نمايد ضرورت طرح : مشكلات و استرس هاي زندگي هرچند اندك بر سلامت روان انسانها تأثير منفي دارند . فرد در برابر استرس مجبور به صرف انرژي و حل وفصل كردن مشكلات مي باشد . پس وجود مشكل خواه ناخواه با بهداشت رواني در ارتباط است . در نتيجه والدين ، خانواده ، جامعه ، دولت مردان ، ... با پيشگيري از تحميل برخي استرس ها برافراد بويژه استرسهاي قابل كنترل مي توانند سلامت روان سازمان و جامعه را افزايش دهند . فشارهايي كه منشأ رواني دارند مي توانند كاركرد ارگانيزم بدن را مختل كنند . حتي گاهي آنقدر مي توانند شديد باشند كه بافتهاي بدن را تخريب كنند . همراهي وقايع استرس زا زندگي ( چه خوب و چه بد ) بيماري هاي قلبي به خوبي شناخته شده است بر اين اساس در زندگي افراد نظامي وقايعي وجود دارد كه در زندگي افراد عادي نيست بعضي از اين استرس ها مانند تغيير محل مأموريت ، مأموريت اجباري ، نظم وانضباط شديد در كار از مثالهايي هستند كه در زندگي افراد نظامي وجود دارند . انسان داراي منابع محدودي براي توجه و پردازش اطلاعات است و توانايي تغيير توجه براي انجام وظايف متعددبطور همزمان در انسان ضعيف است . فشار فعاليتهاي بدني ماهيتاً چند بعدي هستند و روانشناسان شناخت گرا وجود چندين منبع مجزا را پذيرفته اند در اين زمينه رضايت شغلي يك عامل مهم است عده اي كار را جزئي از زندگي مي دانند و با علاقه كار مي كنند و عده اي از كارشان متنفر هستند و فقط براي اينكه مجبور هستند به انجام آن مي پردازند . رضايت مندي شغلي نگرش ، انگيزه و روحيه اثر مستقيم دارد . توجه به جنبه اجتماعي و حرفه اي انسان ما را به اهميت نقش ويژه شغل در سازگاري انسان با خود ، ديگران  و اجتماع واقف مي سازد . حرفه و شغل به نوعي شناسنامه اجتماعي فرد است و از اين نظر عوامل فشارزا و نيز رضايت زاي ناشي از شغل و حرفه مي تواند راه گشاي ما در كشف و تعيين زمينه هايي گردد كه باعث افزايش بهداشت رواني فرد به عنوان مددجوي سازگار با خود شود . اين زمينه ها مي توانند افزايش ميزان خلاقيت را در محيط كار سبب شده و در نتيجه به كار متناسب با يك جامعه در حال گذار شوند . در هر شغلي تعداد متنابهي از منابع محيطي در ايجاد فشار رواني دخيل هستند . ماهيت شغل ، نقش فرد يا حرفه اش در سازمان مزبور ، فشارهاي ناشي از پيشرفت شغلي ، فضا و ساختار سازمان ، ماهيت حاكم بر محيط كار و مشكلات ناشي از ارتباط سازمان و دنياي خارج از آن مانند كار بيرون در مقابل كار منزل عمده ترين اين منابع به شمار مي آيند . با ثابت نگهداشتن سطح شغل بين تحصيلات فرد و رضايت شغل رابطه منفي وجود دارد . كوملن (1992 ) در تحقيقي به بررسي ميزان رضايت شغلي و سلامت رواني كاركنان مشاغل مختلف در چندين سازمان پرداخت و نتيجه گرفت كه بين رضايت شغلي و سلامت رواني رابطه مثبت معني داري وجود دارد . كوملن و بيوسير ( 1992 ) در تحقيقي نتجه گرفت كه بين رضايت شغلي و استرس شغلي رابطه منفي معني داري وجود دارد . نتايج گزارش هاي باليني و مطالعات كنترل شده متعددي حاكي از آن است كه رويدادهاي استرس زا زندگي مي تواند هم در شروع و هم در تشديد اختلالات رواني و بيماري هاي جسماني نقش كليدي داشته باشند . منابع انساني از زمره مهمترين منابع و سرمايه هاي هر سازمان بوده و موقعيت هر سازمان انتخاب و عملكرد صحيح نيروي انساني مي باشد.

 خلاصه روانپزشكي كاپلان و سادوك

قسمتي از متن:

بطور كلي مقابله مذهبي ، متكي بر باورها و فعاليت‌هاي مذهبي است و از اين طريق در كنترل استرس‌هاي هيجاني و ناراحتي‌هاي جسمي به افراد كمك مي‌كند. داشتن معنا و هدف در زندگي ، احساس تعلق داشتن به منبعي والا ، اميدواري به كمك و ياري خداوند در شرايط مشكل‌زاي زندگي ، برخورداري از حمايت‌هاي اجتماعي ، حمايت روحاني و ... همگي از جمله منابعي هستند كه افراد مذهبي با برخورداري از آنها مي‌توانند در مواجهه با حوادث فشارزاي زندگي ، آسيب كمتري را متحمل شوند.

مذهب و مقابله با فشارهاي رواني

مذهب مي‌تواند در تمامي عوامل ، نقش موثري در استرس‌زايي داشته باشد و در ارزيابي موقعيت ، ارزيابي شناختي فرد ، فعاليت‌هاي مقابله ، منابع حمايتي و ... سبب كاهش گرفتاري رواني شود. بر اين اساس ، مدتها است كه تصور مي‌شود بين مذهب و سلامت روان ارتباط مثبتي وجود دارد و اخيرا نيز روان‌شناسي مذهب ، حمايت‌هاي تجربي زيادي را در راستاي اين زمينه فراهم آورده است. ويتر و همكاران او نشان دادند كه 20 تا 60 درصد متغيرهاي سلامت رواني افراد بالغ ، توسط باورهاي مذهبي تبيين مي‌شود. در مطالعه ديگري ، ويلتيز و كريدر نشان دادند كه در يك نمونه 1650 نفري با ميانگين سني 50 ، نگرش‌هاي مذهبي با سلامت رواني رابطه مثبتي دارند.

بر اساس مطالعات انجام شده ديگر ، بين مذهبي بودن و معنادار بودن زندگي و سلامت رواني ارتباط نزديكي وجود دارد. در يك بررسي كه 836 بزرگسال با ميانگين 73.4 سال شركت داشتند، معلوم شد كه بين سه شاخص مذهبي بودن (فعاليت‌هاي مذهبي غيرسازمان يافته و فعاليت‌هاي مذهبي سازمان يافته) و روحيه داشتن و دلگرمي به زندگي ، همبستگي مثبتي وجود دارد. به علاوه اسپيكا و همكارانش ، 36 مطالعه تجربي در مورد مرگ و درگيري مذهبي را مرور كردند و نتيجه گرفتند كه ايمان قوي‌تر ، يا معتقد بودن به زندگي بعد از مرگ با ترس كمتر از مرگ ، همبستگي دارد. همچنين افرادي كه نمره بالاتري در شاخص مذهب دروني داشتند، ترس كمتري را از مرگ گزارش كردند.

مذهب و مقابله با اضطراب

مطالعات ديگر ، تاثير مداخلات مذهبي را در كاهش اضطراب و تحمل فشارهاي رواني پس از بهبودي نشان داده‌اند. به عنوان مثال ، نتايج دو بررسي نشان داد، كساني كه به اعتقادات مذهبي پايبند بودند،  و ناراحتي كمتري را نسبت به كساني كه به اعتقادات مذهبي پاي بند نبودند، گزارش كرده‌اند. گارنتر و همكاران در زمينه سلامت رواني و اعتقادات مذهبي شش مقاله را مورد بررسي قرار دادند.

دريافتند كه در تمام اين مطالعات بين اعتقادات مذهبي و سلامت رواني رابطه مثبتي وجود دارد. هانت ، سازگاري زناشويي 64 زوج را مورد بررسي قرارداد و نشان داد كه مذهب بطور مثبت با سازگاري زناشويي ، خوشحالي و رضايت زناشويي بالاتر ارتباط دارد و همچنين نتيجه گرفت كه مذهب يك عامل مهم در جلوگيري از طلاق است.

پايان نامه فراواني هپاتيت D  در بيماران داراي انتي ژن سطحي هپاتيت B

مقدمه وبيان مسئله

عفونت با ويروس هپاتيتB  (HBV) يكي از شايعترين مشكلات بهداشتي در سطح كل جهان است.(بخصوص در كشورهاي در حال توسعه),عفونت با HBV باعث مرگ يك ميليون نفر بطور ساليانه مي شود.(1)350ميليون نفر در دنيا ناقل HBVهستند.و18 ميليون نفر به اين ويروس الوده شده اند(2)بيش از 3درصد جمعيت ايران به HBVالوده شده اند(3-4)

هپاتيت دلتا يا HDV يك RNA ويروس ناقص است كه براي نفوذ به داخل هپاتوسيت ها,عفونت زايي, همانندسازي و بروز احتياج به كمك HBV دارد (5-6)  HDVطيفي از بيماريهاي حاد تا مزمن كبدي را باعث مي شود.بيش از 15 ميليون بيمار به HDV الوده شده اند. شيوع هپاتيت D در ايتاليا و شرق اروپا و مناطق غرب اسيا نسبت به بقيه ي جاها بيشتر است.(7-8) ابتلا به HDV در خاور ميانه اندميك مي باشد.(9)عفونت با  HDV ممكن است همزمان با عفونت حاد با  HBVباشد يا به عفونت HBV مزمن اضافه شود (10) افرادي كه عفونت همزمان  HDVبا HBV دارند باعث افزايش سرعت پيشرفت عفونت مزمن HBV به سمت مزمن شدن ,سيروز و كارسينوم هپاتوسلولار در مقايسه با افرادي كه تنها به HBVالوده شده اند مي شود(7) هپاتيت برق اسا(نكروز گسترده ي كبدي) در20-30 درصد از بيماراني كه عفونت همزمان  HBVوHDV دارند ايجاد مي شود.در حاليكه در 2 درصد از بيماراني كه تنها به HBV مبتلا هستند احتمال هپاتيت برق اسا وجود دارد(6)

در اين مطالعه از نظر سرمي فراواني HDV در ميان افراد HBSAg مثبت در شهر اردبيل بررسي شد.

فهرست مطالب

عنوان.................................................................................................................................................صفحه

فصل اول

1-1 مقدمه وبيان مسئله. 1

2-1تعريف واژه‌هاي كليدي.. 2

3-1-اهداف و فرضيات.. 2

1-3-1-هدف كلي.. 2

2-3-1-اهداف اختصاصي.. 2

3-3-1-اهداف كاربردي.. 3

4-3-1-فرضيات يا سوالات تحقيق. 3

فصل دوم

1-2- هپاتيت B. 6

1-1-2-خصوصيات ويروس.. 7

2-1-2-پاتو ژنز. 10

3-1-2-عفونت حاد. 10

4-1-2-عفونت مزمن. 11

5-1-2-عوارض بيماري.. 11

6-1-2-غربالگري كارسينوم هپاتو سلولار. 12

7-1-2-پيشگيري.. 12

8-1-2-درمان عفونت مزمن HBV. 13

2-2-ويروس هپاتيت D (HDV) 14

3-2-بررسي متون. 16

1-3-2-بررسي متون در ايران. 16

2-3-2- بررسي متون در جهان. 19

1-3:نوع مطالعه. 24

فصل سوم

2-3:جامعه ي اماري مورد مطالعه. 24

3-3:روش نمونه گيري و جمع اوري اطلاعات.. 24

5-3:روش تجزيه وتحليل داده ها و بررسي اماري.. 25

6-3:ملاحظات اخلاقي.. 25

فصل چهارم

نتايج.. 27

فصل پنجم

1-5-بحث.. 41

1-5-پيشنهادات.. 50

1-2-5:پيشنهادات پژوهشي.. 50

2 -2-5-پيشنهادات كاربردي.. 50

3-5-محدوديت ها 50

منابع. 52

پايان نامه تعيين دوره بحراني كنترل علف هاي هرز در گياه عدس (Lens culinaris)

قسمتي از متن:

بيان مسأله اساسي تحقيق به طور كلي (شامل تشريح مسأله و معرفي آن، بيان جنبه‏هاي مجهول و مبهم، بيان متغيرهاي مربوطه و منظور از تحقيق) :

دوره بحراني علف هرز دوره اي از چرخه رشد گياه است كه علفهاي هرز بايد براي جلوگيري از خسارت بر محصول، تحت كنترل قرار گيرد. مطلع بودن از دوره بحراني كنترل علف هرز در تصميم گيري و زمان بندي كنترل علف هرز و همچنين در زمينه استفاده از علف كش، هم از لحاظ بيولوژيكي و هم از لحاظ اقتصادي مفيد مي باشد. افزايش استفاده از محصولاتي كه در مقابل علفكش ها مقاوم مي باشند، مخصوصا سوياي مقاوم در مقابل گلايفوزيت، باعث علاقه مند شدن افراد به مفهوم دوره بحراني كنترل علف هرز شده است( ايوانز، 2003).

مديريت تلفيقي علف هرز شامل تركيبي از روشهاي زراعي، مكانيكي، بيولوژيكي، ژنتيكي و شيميايي براي كنترل صحيح، موثر و اقتصادي علف هرز مي باشد. در ايالات متحده آمريكا اقدامات انجام شده در جهت استفاده محدود علفكش ها ، منجر به بروز علائق جديدي در زمينه معين كردن مناسب ترين زمانبندي جهت كنترل دوره اي علفهاي هرز شده است، مخصوصا در مقابل سيستمهايي كه اقدام به استفاده از محصولات مقاوم در مقابل علفكش كرده اند. دوره بحراني كنترل علف هرز را به عنوان مدت زمانيكه لازم و ضروري است تا محيط كشت براي پيشگيري از ضرر محصول گياه زراعي عاري از علف هرز گردد بيان كرده است (اسوانتون و ويز، 1991).در سالهاي اخير، متخصصان دانشگاهي توسعه علف هرز(نزويك،2000) و مشاوران كشاورزي، دوره بحراني كنترل علف هرز را به عنوان پنجره اي در چرخه رشد گياه در طول دوره اي تعريف كرده اند كه علف هرز بايستي براي پيشگيري از ضررهاي غيرقابل قبول بر روي محصول، تحت كنترل گرفته شود.

پروپوزال بررسي انديكاسيون هاي جراحي  در هرنياسيون ديسك كمري

عنوان پايان نامه به انگليسيThe  Survey of indications surgery in herniation disk of lumbar in 2009-2012 in Fatemi hospital of Ardabil

كلمات كليدي:عمل جراحي لامكتومي ، احتباس ادراري ، ديسك كمري ، اسپونديلوزيس ، نقايص عصبي ، هرنياسيون ديسك كمري ، تروماي ديسك ، عوارض عمل جراحي ، عفونت بعد از هر عمل ، دژنراسيون اسكلت محوري ، سندرم Cauda equina (دم اسبي)

پرسش اصلي پژوهش :

كدام بيماران انديكاسيون هاي لازم براي جراحي را دارند و در صورت عدم بهبود درمان موقتي، نياز به جراحي ضرورت دارد ؟

بيان مسئله:

اسپونديلوزيس مرحله اي است كه كل اسكلت محوري را تحت تاثير قرار مي دهد و شامل مرحله اي از تغييرات دژنراتيو است كه در سطح سلولي و بيو شيميايي رخ مي دهد . اين مرحله در سن حدود 40 سالگي مشخص مي شود كه به طور مساوي در زن و مرد رخ مي دهد . در مردان شيوع درد ديسك كمري در سن 50 سالگي افزايش و سپس كاهش مي يابد . در زنان شيوع اين درد حتي بعد از سن 50 افزايش مي يابد (2) . بيشترين مراجعه بيماران به كلينيك ها را ناتواني هاي فيزيكي ناشي از تغييرات ديسك كمري تشكيل مي دهند . درمان شامل غير جراحي از قبيل استراحت ، ورزش ، داروي ضد التهاب غير استروئيدي و درمان جراحي شامل دردهاي شديد و مقاوم به درمان ، ضعف حركتي شديد ، ضعف نورولوژيك پيشرونده و سندرم [1]Cauda-equina «دم اسبي» است .  (1) جراحي بسته به نوع بيمار ، سن بيمار و بزرگي فتق ديسك ، لترال  و سانترال (مركزي) بودن ديسك متفاوت خواهد بود ، اما در  اكثر بيماران با توجه به يكطرفه و لترال بودن ديسك، به صورت هاي لامكتومي پاريشال و Fenesteration بين مهره اي انجام مي شود ، در اين روش درماني ، مدت اقامت در منزل بيماران كوتاه بوده ، غير پايداري ستون فقرات جزئي بوده و امكان بازگشت بيمار به فعاليت فيزيكي اوليه قبل از بيماري بيشتر است .

[1] - سندرمي با احتباس ادراري، ضعف ادراري، درد پايدار ناحيه باتوك و كمر و بي حسي ناحيه پرينه ال